میلاد شماخته

دکترای روان شناسی ، مشاور خانواده و پژوهشگر اسلامی

میلاد شماخته

دکترای روان شناسی ، مشاور خانواده و پژوهشگر اسلامی

بیوگرافی :

میلاد شماخته

✴️کارشناسی و کارشناسی ارشد روان شناسی از موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)

✴️دکتری روان شناسی (گرایش قرآن و روان شناسی) از جامعة المصطفی العالمیة

✴️ دانش آموخته سطح۴ حوزه علمیه قم

✴️پژوهشگر روان شناسی اسلامی، مدرس حوزه و دانشگاه

✴️مشاور خانواده در ️مرکز مشاوره سماح (قم-صفاییه-کوچه۱۷):جهت اخذ نوبت 02537838080
(قم-شهرک مهدیه): اخذ نوبت 02532960717






فیلم های آپارات

ناشناس ( تحصیلات : راهنمایی ، 15 ساله )

سلام . وقت بخیر . من دختری پانزده ساله هستم که اخیرا دچار افسردگی شدم . به دلیل اینکه فکر میکنم آدم تنهایی هستم و البته دلیل تنهایی من نداشتن دوست یا کمبود عاطفه از سوی خانواده نیست . من به شدت نیاز دارم که از سوی جنس مخالف مورد حمایت قرار بگیرم و ساده تر بگم میخوام دوست پسر داشته باشم . چند ماهی هست که به دنبال شروع یک رابطه هستم ولی هربار شکست میخورم . مثلا وقتی دوست دارم با یک نفر دوست بشم از طرف شخص مقابل مورد تحقیر قرار میگیرم و یا یک جوری همه چیز خراب میشه . ولی در عین حال شاید افراد معدودی مشتاق به برقراری رابطه با من بودند . که هیچ کدوم از اون ها ایده آل های من را نداشتند . در کل فکر میکنم شایسته داشتن اون چیزی که میخوام نیستم و باید در خودم تغییراتی ایجاد کنم که از طرف دیگران پذیرفته بشم . فکر میکنم عشق و احساس خوب داشتن به من حرومه و عشق های دوطرفه واسه قصه هاس . لطفا راهنمایی کنید . این افکار مثل یک زندان من رو اسیر کرده و دارم افسرده میشم .

 

مشاور :___________________________________________________________

 

خواهر محترم، از اینکه ما را محرم حرفهای دلتان دانستید و در رسیدن به آگاهی بیشتر به ما اعتماد نمودید، به خود افتخار می کنیم.
احساس نیاز شما را درک می کنیم و می دانیم که نیاز به یک همدم و مونسی برای تنهایی تان دارید، این نیاز از جمله شاخصه هایی است که نه تنها از زمان بلوغ بلکه جلوتر از آن همراه انسان بوده و باید در هر مرحله از رشد متناسب با شرایط سنی, فرهنگی و ... به نحو مطلوبی مورد عنایت قرار گیرد. بدون شک نیاز به همدم و غریزه جنسى از خواص طبیعى انسانی می باشند. انسانى که از نظر جسمى و روحى سالم باشد داراى چنین کشش هایى مى‏باشد و این خود یکى از نعمت‏هاى خدادادى به بشر است. از طرفی اسلام به عنوان یک دین کامل که منطبق با فطرت انسان است با این مسأله طوری برخورد کرده است که فرد دچار افراط و تفریط نشود و بلکه راه وسط را انتخاب کرده که هم نیازهای درونی فرد ارضا شود و هم اخلاق و ایمان و عزت نفس او خدشه دار نشود. اسلام به پیروانش دستور می دهد اگر امکان ازدواج با فرد مورد علاقه شان را داشتند فورا ازدواج کنند و اگر ندارند به هیچ وجه با او ارتباط برقرار نکنند و حتی در خیال خود هم به او فکر نکنند. ما اگر بخواهیم راهی غیر از آنچه اسلام گفته در پیش بگیریم و به جای کنترل احساسات درونی، جلوی آن را باز بگذاریم، دچار مشکلات روحی و روانی زیادی می شویم. خواهر محترم! درست است که نیاز به جنس مخالف و تجربه دوستی دارید ولی باور کنید راه دوستی و روابط غیر شرعی اصلا راه مناسبی برای پاسخگویی به این نیاز نیست. لذا توصیه می کنیم صبور باشید و این نیاز را تحت کنترل درآورید تا ان شاء الله در آینده اید نه چندان دور خواستگاران خوب برایتان از راه برسند. گفتید: « وقتی دوست دارم با یک نفر دوست بشم از طرف شخص مقابل مورد تحقیر قرار میگیرم و یا یک جوری همه چیز خراب میشه» اولا این به صلاح شماست و خداوند محافظ شماست تا به گناه نیفتید و ثانیا در ازدواج (نه دوستی) همیشه پسران طالبند و دختران مطلوب، این عادت براساس فطرت انسانی آنهاست. به همین جهت پسران به خواستگاری می روند نه دختران، حتی در روایتی که مربوط به ازدواج آدم و حواست، آدم با این که خلیفه خدا و مسجود ملائکه شد ولی مأمور شد که از حوا خواستگاری کند و خداوند اجازه نداد حوا از آدم خواستگاری کند. حال اگر عکس این عادت فطری اتفاق افتد، نتیجه مطلوبی نخواهد داد و بلکه گاهی سبب تحقیر و شکست روحی دختر می شود. بنابراین توصیه می نماییم فکر این روابط را از خود دور نمایید. شما هنوز فاصله زیادی تا ازدواج دارید و این روابط عملا به جایی نمی رسد و عوارض مختلفی دارد.
وابستگی های زیادی بین دختر و پسر در این رابطه ها اتفاق می افتد که در صورت منجر نشدن به ازدواج مشکلات جدی برایشان بوجود می آورد که عذاب روحی زیادی به دنبال خواهد داشت.
بزرگی می گفت زن و مرد همچون پنبه و آتش می باشند و اگر در مجاورت هم قرار گیرند شعله های آتش زبانه خواهد کشید. معمولا دختر و پسر اگر چه مذهبی باشند بخاطر کشش ذاتی که بین دختر و پسر وجود دارد به تدریج در گناه فرو رفته و پاکی و نجابت خود را از دست می دهند.
فردی که چند مورد از این دوستی ها را تجربه کند سرمایه محبت روانی اش کم شده و بعد از ازدواج نمی تواند رابطه گرم و عاشقانه با همسرش برقرار کند و چه بسا بعد از ازدواج مرتب همسرش را با دیگران مقایسه کرده و دچار احساس زیان شود.
بسیاری از این رابطه ها به درگیری، آبروریزی، منجر می شود تصور کنید که شما می خواهید مثلا چند سال با او در ارتباط باشید بالاخره احتمال اینکه خانواده اش متوجه شوند زیاد است و آنوقت دیگر با ازدواج شما مخالفت می کنند و حتی ادامه رابطه نیز مقدور نخواهد بود.
یکی دیگر از مشکلات در رابطه دختر و پسر تحریک جنسی است. شما در سنی قرار دارید که تحریک جنسی و غریزه جنسی در اوج خود قرار دارد و رابطه داشتن با جنس مخالف تحریک را بیشتر می کند و اضطراب مداوم خواهید داشت و این سلامتی را به خطر می اندازد. پس بخاطر سلامتی خودتان هم که شده سعی کنید از اینگونه روابط یا خیال ها خودداری نمایید.
موفق باشید.

مراجع : ( تحصیلات : ابتدایی ، 50 ساله )

سلام خسته نباشید از اینکه وقت شما را میگیرم معذرت میخوام من یه داماد دارم که خیلی احساس علاقه به من میکنه جوری که از من خاسته هایی داره به طوری که اگه من توی خونه تنها باشم ودامادم وارد بشه من میترسم واین را خودش هم بهم میگه که چرا میترسی من تورا دوست دارم چرا به من ابراز علاقه نمیکنی چرا من را بغل نمیکنی من به تو محرم هستم میتونم به بدنت دست بذارم حتا تو را لخت ببینم ووو اما من از این رفتار او نمیدونم چکار کنم وقتی تنها همدیگر را میبینیم من شردع به خواندن ایه الکرسی خلاصه خواندن دعا که این کاری نکنه که ابروم بره نمیتونم به یکی از خانوادم بگم میترسم که برای دخترم ناراحتی یا از هم پاشیدن زندگیشون بشه از شما میخوام مرا راهنمای کنید


مشاور:________________________________________________________

 

با سلام و احترام
پرسشگر گرامی: باید بسیار قاطع و محکم مانع ادامه این روند شیطانی باشید از خلوت با ایشان خیلی جدی از هر طریقی که ممکن است اجتناب کنید. اگر رفتار گناه آلود را تشخیص دادید ولو اینکه ایشان محرم هستند باید حجاب کامل حتی دیگر مراقبت ها را نیز در قبال ایشان رعایت کنید تا نگاه یا لمس گناه آلودی پیش نیاید، زیرا نگاه، لمس و هر گونه عمل به قصد لذت جنسی نسبت به مادر زن حرام است و اگر نزد حاکم شارع اثبات گردد حاکم می تواند آنها را تعزیر کند و تازیانه بزند. اما اگر با مادر زن خود زنا کند حد زنا بر او جاری می شود در صورت تحقق شرایط زنای محصنه سنگسار می شوند.
باید از نگاه حرام و هوس آلود به مادر زن اجتناب شود؛ زیرا نگاه حرام و آلوده به هوس، مقدمه و زمینه ساز ارتکاب به گناهان و آلودگی های بیشتری نظیر لمس و تماس های حرام بوده و موجب می شود که انسان در فکر و ذهن خود دائماً تصمیم به حرام داشته باشد و این موضوع نه تنها مرکز تصمیم گیری در مغز انسان را آلوده و ناپاک می کند بلکه آرامش روحی و روانی انسان را نیز مختل می سازد، و در صورت تداوم، نهایتاً به حرام های بزرگتر و قبیح تری نظیر زنا محارم منتهی می شود. قرآن در این باره می فرماید: «و به عمل (قبیح) زنا نزدیک نشوید ...[سوره اسراء، آیه 32] ؛ یعنی از مقدمات و زمینه های ارتکاب به زنا دوری کنید. بدون شک این یک هشدار جدی است: "شیطان به شیوه گام به گام دام های خود را پهن می کند. در صورتی که در گذشته سهل انگاری یا سستی در قبال این دام شیطانی داشته اید فورا  باز گردید تا مشمول رحمت الهی شوید تا خود و چند خانواده را از  گرفتاری این دام بزرگ نجات دهید.
موفق و پیروز باشید

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

ضمن عرض سلام و خسته نباشید...
من ۳ ساله ازدواج کردم بچه ندارم من و همسرم هردو ۲۵ سالمون...

مشکل ما اینه که تو این ۳ سال خانم من ۳۰ هزار بار قهر کرده برا طلاق رفته خونه باباش با دلیل و بی دلیل هربار هر چی از دهنش دراومده گفته و رفته منم نمیگم تقصیر ندارم اما خیلی جاها خیلی بیشتر مدارا میکنم بعضی وقتا انگار عمدا میخواد عصبیم کنه قهر میکنه و میره منم مجبورم هرجور شده از دلش در بیارم بابت اشتباه اون ازش معذرت خواهی کنم التماس کنم که برگرد خونت‌... که من تورو زندگیمون رو دوس دارم اما همیشه خیلی بی تفاوت مشتاق جدایی و طلاقه .یجوریم گارد میگیره انگار نه انگار... مشاوره هم رفتیم چن جلسه دکتر فرمود من عصبی نشم خانم هم حرف طلاق نزنه .... بعد اون چنتا قانون گذاشتم که اینجوری باشه اونجوری نباشه من چیکار کنم اون چیکار کنه من هربار مو به مو رعایت کردم اما اون بی توجه بمن کار خودشو میکنه . خسته شدم از این وضع من فقط میخوام زندگیم خراب نشه اون فک میکنه همیشه حق با اونه


مشاور _____________________________________________________________-

 

سلام به شما همراه گرامی 

متوجه شرایط سختی که در ان گرفتار شده اید شدم 

قهر پاسخی ست که فرد در مقابل نیازی ارضا نشده از خود نشان می دهد .

گاها قهر نوعی راهبردی می شود در راستای کنترل گری و فرد از این حربه در جهت رسیدن به خواسته هایش سودجویی می کند .

انسان هر فعلی را به جهت رسیدن به هدف و خواسته ای انجام می دهد . پس قهر هم راهبردی ست برای رسیدن به مقصودی باید بررسی نمایید که همسرتان چه منافعی از این سلسله قهر هایش دنبال می کند .

این قهر ها که به این شکل پیاپی صورت می گیرد حاکی از  این مسئله است که ایشون از این رفتار به نتیجه ی دلخواه می رسند .محرکی مشخص می دهند و شما پاسخی مشخص در قبال ان رفتار از خود نشان می دهید .

راهکار ساده است .دقیقا ان زمانی که شما نقطه ی مقابل رفتار همیشگی را از خود نشان دهید لاجرم این رفتار خاموش می شود .

فرمودید در مقابل عملی که مقصر ش ایشون بوده اند شما عذرخواهی می کنید و با تشریفات ایشون رو به منزل بر می گردانید .

دقت کنید این میان در یک چرخه ی معیوب قرار گرفته اید. تنها راه شکستن این چرخه است .

محرک: قهر خانم ( به جهت رسیدن به اهدافی ) 

پاسخ : عذر خواهی و منت کشیدن توسط اقا و احتمالا تن دادن به خواسته ی خانم ( و ابراز علاقه و عشق نسبت به خانم و زندگی مشترک )

این یک رابطه ی شرطی است .

زمانی که ما از رفتاری به پاداش و هدف برسیم ، ان رفتار راهبرد ما و عادت ما می شود .چون در مقابل رفتارمان  تقویت دریافت کرده ایم .

حالا اگر این چرخه شکسته شود و اقا دیگر همان رفتاری که عادت شده ، یا روال شده است انجام ندهد ، این رفتار خانم به نتیجه و تقویت نمی رسد و خود به خود خاموش می شود .ایا تاکنون با خود فکر نکرده اید که تاکی اینگونه می توانید ادامه دهید ؟!  تا کی به این روال می شود ادامه داد؟!

بحث ها و اختلافات زناشویی همانند رقصی دونفره است و نمی توان گفت یک طرف مقصر صد در صد پ طرف دیگر عاری از خطا و اشتباه بوده است .

لذا نمی توان تمام مشکلات را یک نفر ایجاد کرده باشد .لیکن راهبرد و راهکار مقابله ای همسرتان ، همین قهر کردن هست که  اگر به همین صورت که خدمتتان عرض شد عمل بفرمایید ، احتمالا این سلسله ی قهر ها شکسته خواهند شد .لیکن شما به بررسی و ریشه یابی مشکلات و اختلافات تان در زندگی  نیاز دارید و این مسئله ،بسیار حائز اهمیت است .

این طور که فرمودید مشاوره و تمرینات مشاور هم در مورد شما پاسخگو نبوده است .

چیزی که مشخص است تغییری ست که باید شما در رویه ی خود بدهید .یعنی این شما بودید که همیشه نگران خراب شدن زندگی بودید ..و در این جهت حرکت می کرده اید .حالا  شاید لازم باشد با ایشان همنوا شوید. و با زدن ضربه ای همسرتان را بیدار کنید .

طی یک گفتگو تمام مسائل و خواسته هایتان را بیان کنید و ایشون هم همین طور بیان کنند .و متعهد شوید به حرکت رو به جلو و هر کسی روی ریل خود وابسته به نقش و وظایف محول شده حرکت کند .قاطعانه با ایشان صحبت کنید .شما یک تنه نمی توانید از زندگی مشترک تان حفاظت کنید .و هر دو در کنار هم می توانید موفق باشید .همچنین بگویید که ضمن اینکه به ایشون علاقمند هستید و زندگی مشترک تان را دوست دارید ، از وضعیت موجود رضایت ندارید و خسته شده اید .و چنانچه این اوضاع ادامه یابد قادر به ادامه زندگی نیستید و بر خلاف میل و خواست تان محکوم به جدایی می شوید .و راه دیگری برایتان باقی نمی ماند .

در این میان از او بخواهید که از کمک یک زوج درمانگر مدد بجویید و البته اتمام حجت کنید که به گفته های  درمانگر. باید عمل شود و در غیر این صورت صرف رفتن نزد مشاور معجزه ای رخ نخواهد داد . شما باید .روی مهارت حل مسئله حتما کار کنید .

پیشنهاد می کنم شما هم روی مدیریت هیجان خود کار کنید و این مهارت را در خود ارتقا بخشید .در این راستا از کمک روانشناس و یا کارگاه های آموزشی و همچنین کتابهای خود یاری می توانید کمک بگیرید. 

ضمنا پیشنهاد می شود تا زندگی تان ش به یک ثبات نسبی نرسیده است ، شاید بهتر باشد کمی تامل کنید چراکه فرزند پروری نیاز به بستری ارام و با ثبات دارد .

امید وارم با راهکاری که پیشنهاد شد مشکل شما حل شود و به ارامش برسید .

در پناه خدای مهربان باشید

مراجع : ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 27 ساله )

سلام خسته نباشید.فک میکنم مشکلم خیلی حاده..لطفاکمکم کنین.دیشب شوهرم توی روم زد وواقعاناراحت شدم.گف که من نمیتونم برنامه ریزی کنم یاهدف داشته باشم.من ادم شادوخوشحالی بودم ولی الان نیستم.اعتمادبنفسم اومده پایین.افسردگی گرفتم...نمیدونم چیکارکنم...سردرگم شدم...لطفابهم کمک کنین...


مشاور:___________________________________

 


با سلام خدمت شما دوست و همراه گرامی .
متوجه حال شما و ناراحتی تان شدم .با اینکه افسردگی به لحاظ شیوع و گستردگی در ابتلا ی به آن ، به عنوان سرماخوردگی روانی یاد می شود ،تمام زندگی فرد را مختل می نماید و روی تمام جنبه های زندگی اثر خود را می گذارد .

افسردگی ثمره ی  فقدان  چیزی یا کسی ست و  همچنین حاصل ناامیدی است .چه بسا فقدان رویاهایی که نقش بر آب شده آند باشد.به عبارتی عدم تطابق و انتظار آنچه که تجربه می کنید ،با آنچه که با خود می اندیشید.ید و یا رویاپردازی می کرده آید .از دلایل پیدایش آن می تواند باشد .

یکی از روانشناسان برجسته اعتقاد داشت وقتی فردی به شما مراجعه می کند ، ابتدا بررسی کنید مشکل از سمت اطرافیان او نباشد و افراد سالمی او را احاطه کرده باشند .

قبل از هرچیز فکر کنید ، از حال و اوضاع تان در حال حاضر ناراحت هستید یا اشاره ی مستقیم همسرتان به مشکلی که با آن درگیر هستید و به نوعی مورد سرزنش قرار گرفته آید ، شما را  تا این حد رنجانده است که به  فکر گرفتن کمک از متخصص افتاده اید .دلیل این احساس نیاز بسیار مهم هست  و چه بسا مشکل گشا هم باشد .

هیجان مرتبط با افسردگی ، غم است .وغم هم  مرتبط با گذشته است.افسردگی به نوعی خشم نسبت به خویشتن معرفی شده است.احساس ناامیدی نسبت به آینده و تغییر اوضاع .و نارضایتی از هم اکنون .ناکامی از انچه که برای شخص مهم بوده است و ان را دوست می داشته است .

بی علاقگی و بی انگیزگی و حتی کمبود انرژی کافی برای اتخاذ هدف و برنامه ریزی و یا  گرفتن تصمیمی برای رسیدن به آن.

اینها که بیان شد خلاصه ای از گفته های شما در شرح حالی ست که برای ما نوشته اید .

بله اگر این چنین است احتمالی دال بر افسردگی شما می رود که بعد از بررسی های بیشتر و مصاحبه ی بالینی می توانیم قطعی ترو با اطمینان بیشتری  چنین تشخیصی روی مشکل شما بگذاریم .

البته بی برنامگی از اثرات کمالگرایی هم می تواند باشد که به صورت اهمال کاری و بی انگیزگی خود را نشان داده باشد .

قبل از آنکه بخواهیم به بررسی علل آن بپردازیم یک مسئله روشن و واضح است آن هم ایراد در سبک زندگی شماست که چنین احوالی را حاصل نموده است .

سبک خوابیدن و بهداشت خواب ، سبک تغذیه ی شما و میزان تحرک  و ورزش شما بسیار مهم است.همچنین داشتن یا نداشتن تفریح از مسائل مهم در سبک زندگی محسوب می شود .

خوابیدن در ساعات طلایی یعنی بین ساعت ۲۲ تا ۳بامداد برای دفع سموم بدن و بهزیستی  روان و بدن حائز اهمیت بالایی است .سیستم عصبی برای کارکرد مثبت نیاز شدیدی به خواب و بهداشت خواب دارد .

همچنین ورزشی دائمی و فارق از مدال و رتبه و مسابقات ، علاوه بر سلامت جسم ، سلامت روان را به همراه دارد.پیشنهاد می شود سریعا در یک باشگاه در رشته ای که بیشتر به ان متمایل هستید ثبت نام کنید .و به هیچ وجه ان را رها نکنید .

پیاده روی روزانه به میزان حداقل بیست دقیقه آن هم با قدم های تند و سریع منجر به ترشح دوپانین در مغز می شود .دوپانین در ایجاد حال خوب و ایجاد انگیزه و حرکت  به سمت هدف اثر بخشی دارد ..وان احساس خوب که هنگام پایان  یک کار و فعالیت به انسان دست می دهد یکی از آثار وجود دوپامین می باشد .لذا پیاده روی روزانه را نیز در برنامه ی روزانه ی خودتان قرار دهید .

بهداشت تغذیه و استفاده از مواد مغذی و مصرف موادی که دارای ویتامین ها و املاح  مورد نیاز بدن هم تنها به رشد و سلامت بدن نمی انجامد بلکه روی سلامت روان و  عملکرد درست مغز نیز موثر است .

ارتباطات اجتماعی و بین فردی هم تاثیر خاص خودشان را در این راستا می گذارند .

گاهی روابط بین فردی با نزدیکان اثر مستقیم و بسزایی روی خلق انسان دارد .خصوصا اگر رابطه ای با افراد سمی داشته باشیم با گذر زمان و تداوم رابطه با افراد سمی ممکن است اختلالاتی در خلق ما و یا احساس ارزشمندی ما پدید آید .

برخی از این رفتار ها مثل انتقاد گری ، سرزنش گری ، قضاوت گری ، ناارزنده سازی ، ایراد گرفتن های پی در پی ،تحقیر، احساس نقص و شرم را  در فرد ایجاد و یا به شدت  فعال می نماید .افراد سمی را در اطرافیان و نزدیکان خودتان جستجو نمایید .

دقت کنید چه کسانی این احساس کافی نبودن ، ارزشمند نبودن و یا ناتوان بودن را در شما بالا می برند .

پیشنهاد می شود قبل از هر کاری به یک روان پزشک مراجعه فرمایید .به نظر می رسد نیاز به درمان دارویی و روان درمانی به صورت توآم ، به شما در فهمیدن چگونگی پیدایش این اختلال و همچنین درمان آن،  یاری رسان باشد .

همچنین لازم است مورد چکاپ. کامل و آزمایش خون قرار بگیرید و از صحت و سلامت جسمی خود اطمینان حاصل نمایید .گاهی بیماری ها یا. اختلالات هورمونی اثر مستقیم ، بر خلق ، و روان ما می گذارند .به عنوان مثال کم کاری تیروئید ،خلقی افسرده را به همراه دارد.

ارتباطات جمعی و حضور در اجتماعات و مهمانی ها هر چند هم که برایتان دردناک و آزاردهنده  باشد و میل ، حوصله و  یا علاقه ای به شرکت در آن ها نداشته باشید ،  برای تان مفید و الزامی هستند .انزوا و پناه بردن به غار تنهایی مشکل شما را مزمن تر خواهد کرد .در تلاش باشید که در شبانه روز حداقل سه کار مفید ، خوب یا خیر که توام با مهربانی و شفقت باشد برای دیگران  یا خودتان انجام دهید .

مهربانی با دیگران ..یاری دادن و کمک کردن ، حال انسان را به شکلی جادویی بهبود می دهد .برای اتفاقات یا درد و رنج های تان معنا بیابید .و آنها را راه و امکانی برای رشد و تعالی خودتان در نظر بگیرید .و این مهم را از یاد نبرید ، دنیا سراسر  فراز و نشیب است و انسانی بی نقص و کامل وجود ندارد .

واقعیت این است که همه ی انسانها اشتباه می کنند ودر این دنیای پیرامون ما هیچ کس  بدون خطا و اشتباه یا بدون تجربه ی  شکست وجود ندارد ..

هر کس در زمین و میدان زندگی خودش با چالش ها و ناملایمات زندگی اش دست به گریبان است و این تنها شما نیستید که دچار ناراحتی و یا دردی شده اید یا مشکلات و سنگ تنها در مسیر زندگی شما قرار داده نشده است و واقعیت زندگی این چنین است که ، هر کس به طریقی درگیر است و این موضوع  به معنای اشتراکات انسانی تلقی می شوند .

زندگی دشوار است .برای هر کسی به نوعی متفاوت از دیگری سخت و  دشوار است ، لذا لازم است با خودمان و دیگران با شفقت و مهربانی در ارتباط باشیم و همدلانه در کنار همدیگر ،  در رفع یا کاهش درد ها و رنج ها ی زندگی کوشا باشیم .

پیشنهاد می شود کتاب سیلی واقعیت نوشته ی دکتر راس هریس را مطالعه فرمایید .جاری باشید همچون آب .ایستایی و بی تحرکی باعث مرداب شدن ، می شود و حرکت و تکاپو باعث ایجاد شور و سر زندگی در شما خواهد شد و همچون رودخانه ای خروشان و حیات بخش  شما را به اهدافتان می رساند.

برای هدف گزینی لازم است ابتدا ارزش های خود در زندگی را مورد بررسی قرار دهید و در راستای آنها اهدافی برگزینید .می توانید برای این کار از روانشناسان بالینی بهرمند شوید

در پایان تاکید می کنیم:
سریعا درمان را پیگیری نمایید. پس از ازمایشات ازمایشگاهی به روانپزشک و روانشناس بالینی مراجعه فرمایید .ضمنا مدیتیشن ، یوگا و مراقبه به شما کمک بسیاری می توانند بکنند .ترجیحا به دامان طبیعت بروید .طبیعت حال درون را بهتر می کند و به رشیدن به تعادل کمک می کند.

با آرزوی سلامتی برای شما ،امید وارم آنچه بیان شد برای رفع مشکل شما مفید و کاربردی واقع شده باشد .
در پناه خدای مهربان باشید .

/* Image */ a:nth-child(4) img{ display:inline-block; width:1357px; } /* Link */ .hdr_right .title h1 a{ display:none; } /* Heading */ .hdr_right .desc h2{ display:none; } /* Links */ .footer .cnt .links{ display:none; } /* Pagination */ .mod_center .pagination{ display:none !important; }