میلاد شماخته

دکترای روان شناسی ، مشاور خانواده و پژوهشگر اسلامی

میلاد شماخته

دکترای روان شناسی ، مشاور خانواده و پژوهشگر اسلامی

بیوگرافی :

میلاد شماخته

✴️کارشناسی و کارشناسی ارشد روان شناسی از موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)

✴️دکتری روان شناسی (گرایش قرآن و روان شناسی) از جامعة المصطفی العالمیة

✴️ دانش آموخته سطح۴ حوزه علمیه قم

✴️پژوهشگر روان شناسی اسلامی، مدرس حوزه و دانشگاه

✴️مشاور خانواده در ️مرکز مشاوره سماح (قم-صفاییه-کوچه۱۷):جهت اخذ نوبت 02537838080
(قم-شهرک مهدیه): اخذ نوبت 02532960717






فیلم های آپارات

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میلاد شماخته روان شناس» ثبت شده است

ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 22 ساله )

سلام وقتتون بخیر
من و همسرم ۳ساله ازدواج کردیم من ۲۲ساله هستم و همسرم ۲۸ساله.
من یه دوست صمیمی داشتم که ایشون همراه نامزدش به خونه ما رفتامد داشتن ما باهم بیرون میرفتیم و رابطه خوبی داشتیم اما همسرم خیلی از دوستم خوشش نمیومد و دائم میگفت که بزارمش کنار تموم رفتامد هام بخاطر اصرار من بوده ولا همسرم تمایلی نداشت.
گذشت و من با همسرم بحثم شد برای اینکه دوستم بزارم کنار منم برای اینکه شر بخابه دوستمو کنار گذاشتم جواب زنگا و پیاماشو نمیدادم. یکی دوماهی گذشت از اون قضیه همچی خوب بود یه رو همسرم با عصبانیت شدید اومد خونه و بهم حمله کرد واقعا انقدر کتکم زد و با کمربند منو زد که واقعا هیچ جونی تو تنم نمونده بود ینی بگم که خدایی زنده موندم. موبایل و تلفن خونه رو جم کرد منم دیگه باهاش صحبت نکردم کلا اصلا صحبت نمیکردم حتی وقتی پدر و مادرم یا پدر و مادر اون زنگ میزدن به گوشیش نگران حالم بودن. همسرمم بخاطر عذاب وجدانی که گرفته بود بخاطره کتکای بدی که بهم زده بود یه روز نشست پیشم گفت حدیث(دوستم) باهاش تماس گرفته و گفته که زنت با مردا رفتامد داره و چت میکنه و قرار میزاره و بعد هم رفته بود که رفته بود
همسرمو بخشیدم درسته زود تصمیم گرفته و قضاوت اشتباه کرده اما دوستمو هیچوقت نمیبخشم. حالا ام همسرم از چشمم افتاده هرکاری واسم میکنه که به چشمم بیاد من یاد اون اتفاقات میفتم و گریم میگیره احساس میکنم افسردگی گرفتم منو همسرم عاشق هم بودیم اما الان. لطفا میشه راهنماییم کنید

 

 

مشاور :__________________________________________________________

 

با سلام به شما دوست گرامی:

همیشه باید در هر لحظه و در هر مکان ها مراقب زندگی خود باشیم وقتی که فردی ازدواج می کند به خانواده جدید خود تعلق دارد و باید همیشه خانواده خود را نسبت به دوست، فامیل یا هر کس دیگر ارجعیت بدهد.

البته این بدین معنا نیست که هیچ کس ارتباط نداشته باشیم، انسان ها از همان ابتدای خلقت است افرادی اجتماعی هستند و هیچ گاه نتوانسته اند تنها زندگی می کند پس در هر شرایطی ما نیاز به دوست و رفیق داریم. اما نکته این جاست که باید در انتخاب دوست دقت بالایی داشته باشیم مخصوصا بعد از ازدواج، زیرا دیگر تنها نیستیم که تنهایی تصمیم بگیریم. علاوه بر آن باید در دوستی های مان حد تعادل را رعایت کنیم قرار نیست همه که راز های زندگی مان یا مسائل ریز و درشت را برای دوست تعریف کنیم همان گونه که امام علی علیه السلام فرموده اند: (با دوست خود به گونه‌ای رفتار کنید  که امکان دارد روزی دشمن تو شود و با دشمن خود به گونه ای رفتار کنید که روزی دوست شما شود). پس باید در دوستی های خانوادگی کاملا دقت کنیم و آنها را وارد حریم خصوصی زندگیمان نکنیم.

مسئله بعدی در مورد کاری که همسرتان نسبت به شما روا داشته: کنید مقداری با خودتان تفکر کنید اگر شخصی در مورد همسر شما چنین حرف‌هایی را می‌زد شاید شما عکس العمل‌های بدتری  از خود نشان می دادید انسان جایزالخطاست، او اشتباه کرده و از از کرده خود پشیمان است، اگر شما به این رفتارهای خود نسبت و همسرتان ادامه دهید دقیقاً همان چیزی است که دوست شما نقشه کشیده بوده یعنی همان که بین  شما اختلاف بیاندازد به هرحال همسرتان  آن لحظه عصبانی بوده، درست است کار او توجیهی ندارد، اما گذشت را برای همین لحظات گذاشته‌اند. سعی کنید آن روز را فراموش کنید و به همسرتان محبت کنید چه از لحاظ کلامی از لحاظ عاطفی و جنسی شاید در لحظات اولیه برای شما سخت باشد و احساس کنید که غرور تان پایمان می شود اما به مرور لذت گذشت شما را سر ذوق می آورد و به مرور زندگی تان شیرین می شود.

برای بیشتر شدن محبت خود و همسرتان می توانید به مسافرت بروید یا گردشهای آخر هفته دونفره را بیشتر کنید. حتی اگر محبت شما ظاهری هم باشد اما آن را انجام دهید زیرا به مرور همه چیز حل می شود، به زندگی های زناشویی اطرافتان نگاه کنید مطمئناً مشکلات بسیار بیشتری نسبت به شما دارند پس این مسئله کوچک را برای خود بزرگ نکنید و حس افسردگی را از خود دور کنید لحظاتی را در خانه ایجاد کنید که سبب شادی تان شود که این حس افسردگی از شما دور کنید. به خودتان امید بدهید و نگذارید نا امیدی و افسردگی شما را از پای درآورد.

 البته نکته مهم را نباید فراموش کنیم و آن یاد خداست با یاد خدا دل  آرام می شود خواندن قران رفتن به زیارتگاه ها خواندن دعای توسل را فراموش نکنید زیرا سبب آرامش شما خواهد شد البته اگر مشکل تا ادامه دارد می‌توانید از یک مشاور خوب کمک بگیرید.

 

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

سلام ، من پسری بیست و پنج ساله هستم و چهارساله که عاشق دختری شدم . یکی از فایل های نزدیک هم محسوب میشه یعنی دختر پسرخالم هست و باهم نزدیک هستیم ، من توی این مدت سه سال احساسمو بروز ندادم و به کسی نگفتم که سال آخر یعنی امسال تابستان دیگه طاقت نداشتم و گفتم بهش ، بهم گفت که این همه سال فکر میکرده که من ازش متنفر هستم نه این که عاشقش باشم و اینکه هیچ حسی بهم نداره اما نه ازم بدش میاد نه متنفره . بعدها قبول کرد که باهم رابطه داشته باشیم تا بتونم بهش ثابت کنم دوسش دارم ، بعد اینکه ثابت کردم گفت نمیتونم عاشقت بشم دست خودم نیست ، حالا یه هفته پیش بهم گفت دوسم داره و مهم شدم براش و دلتنگمو ... اما سه روز پیش فهمیدم یه دروغ بزرگ بهم گفته و پنهون کرده ازم ، دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم و حس میکنم دوست داشتنش هم یه دروغه چون نه بروز میده نه به زبون میاره عشقش نسبت به منو . منم بهش گفتم که نمیتونم با اینکه احساستو بهم نگی و بروز ندی زندگی کنم منم دل دارم احساس نیاز به محبت دارم که گفته تغییر میکنم . اما باز نمیتونم اعتماد کنم .
الان این یک هفته حال من خیلی خرابه هرچقدر هم میخوام اعتماد کنم و فکر نکنم به دروغش باز نمیتونم دست خودم نیست حتی با اینکه وقتی فهمید کخ فهمیدم دروغ گفته خودشم خیلی ناراحت شد که گریش گرفتو تا الان همش عزر خواهی کردو میکنه ، از یک طرف هم من چند سال تلاش کردم فراموشش کنم اما نشد که امسال مجبور شدم بگم بهش . هم عاشقشم که حاظرم هرکاری بکنم براش هم نمیتونم اعتماد کنم بهشو گذشته رو فراموش کنم ، نمیتونمم ولش کنمو برم فراموشش کنم . لطفا کمکم کنید از هرکی کمک خواستم از آشناها گفتن جدا بشین بهتره ، نمیدونم شما نظرتون چیه اما راهی به غیر از جدایی هست ؟؟؟ چون خیلی دوسش دارم ، نمیگم بدون اون میمیرم یا چیزی چون جدابشیم به مرور وابستگی تموم میشه اما میخوام با اون ازدواج کنم ، توی این مدت زندگیم عاشق نشده بودم اولین عشق من اونه .


مشاور: ___________________________________

 

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی اعتماد نداشتن به کسی که دوستش دارید و می خواهید با او ازدواج کنید غم، نگرانی و خشم را در پی دارد و تحملش سخت است. برادر عزیز، ازدواج یکی از مهمترین وقایع زندگی انسان است. در واقع ازدواج یک نوع برنامه ریزی برای بودن در کنار کسی است که در بخش اعظمی از زندگی به او اعتماد و تکیه می کنید تا آرامش حاصل از این زندگی مایه پیشرفت در سایر مراحل و موقعیتهای شما گردد. باید توجه داشته باشید که برای ازدواج، تنها دوست داشتن کافی نیست بلکه برای انتخاب همسر ملاکهای زیادی را مد نظر داشته باشید که در صورت نیاز در مکاتبه بعدی به آنها اشاره می شود. از سوی دیگر ازدواج کسانی که اول دوست می شوند و بعد ازدواج می کنند با ریسکهایی همراه است زیرا روابط قبل از ازدواج به عنوان اینکه عبور از خطوط قرمز فرهنگی است گرچه فقط نسبت به ایشان باشد، معمولا به اعتماد بعد از ازدواج در زمینه پایبندی اخلاقی لطمه می زند. البته شما مشخص نکرده اید که کی قصد اقدام به مقدمات ازدواج را دارید اما به هر حال در مورد شما قبل از ازدواج اعتمادتان خدشه دار شده است و این مطلب ریسک این ازدواج را بالاتر برده است و امید به موفقیت را در این ازدواج کاهش داده است. البته باید دید که واقعا مسئله ای که مطرح کردید و دروغ ایشان تا چه حد مشکل ساز بوده است تا به خطا نرویم. یک ملاک عمده در ازدواج درست، صداقت طرفین است. البته نه به این معنا که پسر یا دختر در صورت داشتن اشتباهاتی در گذشته، از ارتباطهای خارج از چارچوب خود، به فرد انتخاب شده برای ازدواج چیزی بگویند و او را نسبت به خود بی اعتماد کنند بلکه صداقت درجایی لازم است که بعدا مشخص می گردد و نگفتن آن ایجاد مشکل می کند مانند داشتن بیماری یا ... . شما مشخص نکرده اید که دروغ ایشان چه بوده است اما اگر خدایی نکرده این دروغ مربوط به بحث پاکدامنی و ارتباط نداشتن با پسران دیگر باشد چون پاکدامنی طرفین ملاک مهم دیگری در ازدواج موفق است، صلاح نیست با این فرد ازدواج کنید و بهتر است با فردی ازدواج نمایید که به او و لو به واسطه بی خبری اعتماد دارید. در عاقبت چنین ازدواجی بیاندیشید. به این فکر کنید که آیا دوست دارید همسر آینده تان را اسیر سوء ظن خود کرده و دائما برنجانید و زندگی را برای او و خود تیره و تار کنید؟ چون مشغولیت ذهنی زیادی دارید راهکارهایی را برای مقابله با افکار مزاحم که در روان شناسی وجود دارد عرض می کنم ولی برای توضیح کامل نیاز به مکاتبه دیگری است. یکی از بهترین تکنیک های مقابله با افکار مزاحم تکنیک‌هایی است که در آن فرد در هنگام هجوم افکار تکرار شونده، فکرش را متوجه چیزهای دیگری می کند، مثلاً با تماشای تلویزیون یا انجام کارهای دیگر حواس خود را پرت می کند و فکر مشغول کار دیگری می شود. به این مثال دقت کنید، وقتی که ذهنتان مشغول این افکار می شود، شروع کنید از صد رو به پایین سه تا سه تا کم کنید: 100، ۹۷، ۹۴، ۹۱، ۸۷ و ... ؛ همینطور ادامه دهید تا آرام آرام ذهنتان از آن فکر خالی شود و به طور کامل تمرکز در این شمارش پیدا کنید. این یک راه ساده برای خارج کردن آن افکار مزاحم از ذهنتان می باشد. تکنیکهای بازگردانی توجه، محدود به این روش ها نیست و روش های دیگری نیز وجود دارد. یکی از راه های خوب دیگر این است که وقتی که افکار مربوط به آن خانوم به سراغتان می آیند، به آنها اعتنا نکنید و به شمارش آنها اقدام نمایید. وقتی فکری به ذهنتان آمد به خود بگویید این فکر اول، اگر فکر دیگری باز ادامه پیدا کرد بگویید این هم فکر دوم، و همینطور فکر چهارم، پنجم و ... . تنها به شماره گذاری اکتفا کنید و به دنبال اطمینان بخشی به خود یا پاسخ دهی به افکار یا پیگیری آنها نباشید. در صورت مردد بودن و نرسیدن به تصمیمی صحیح و نداشتن توان غلبه بر احساسات از مشاوره حضوری با یک روانشناس استفاده نمایند یا با تماس با سامانه مشاوره تلفنی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی (096400) از راهنماییهای مشاورین مرکز استفاده نمایند. در ضمن اگر تصمیم به ازدواج گرفتید چه درباره ایشان و چه فرد دیگری، دریافت مشاوره پیش از ازدواج یک راهکار منطقی برای یک انتخاب درست و کم خطر است. امیدواریم با عقلانیت و درایت و کنترل احساسات این مرحله مهم از زندگی را به سلامت بگذرانید.

بیشتر بخوانید:

چرا و چگونه عاشق می شویم ؟
 

ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 18 ساله )

سلام... یه ماه دیگه میخوام عقد کنم . میشه بگین چه ازمایشی از دختر گرفته میشه و چی بررسی میشه ؟؟


مشاور:_________________________

 

باسلام ازمایش قبل ازدواج اولین ازمایشی است که از شما گرفته میشود و در ابتدا از اقا نمونه گیری انجام میگیرد که اگر ایشان مشکل خاصی نداشتند نیاز به نمونه گیری از شما نیست ولی اگر ایشان تالاسمی مینور یا مشکل خاصی داشتند از شماهم نمونه گیری میشود در صورتی که شما سالم باشید وبرای مثال مینور نباشید احتیاج به مراجعه به ازمایشگاه ژنتیک نیست در صورتی که شما مینور باشید مرحله بعد مراجعه به ازمایشگاه ژنتیک و بررسی بیشتر است تا در اینده بچه های شما دچار مشکل نشوند.ازمایش دیگری که از شما گرفته میشود ازمایش ادرار برای بررسی اعتیاد است.

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 24 ساله )

سلام. راستش من شیش ماه هست که خاستگار دارم و با اطلاع خانواده هامون در ارتباط هستیم. اوایل رابطمون خیلی رومانتیک بود. حتی عمیقتر هم شد. ولی بعدش رابطمون سرد شد. تا حدی من فکر کردم دیگه منو نمیخاد. بعد هم واسطمون و هم خودم ازش پرسیدم گفت وقت میخاد فقط. الان خیلی کم پی گیر من میشه. و وقتی قبلن ازش علتش پرسیدم گفت که درگیر کارشه. و منم دیگه زیاد پیگیرش نشدم. ولنتاینو برام تبریک گفت، برام سی دی اموزشی خرید فرستاد گفت یه جای فکرای چرتوپرت بشین اینو یاد بگیر ... ولی من خیلی نگرانم. خیلی دلهره دارم. گفته خرداد عقد کنیم ولی میترسم. چون قبلن یه رابطه دوستی نا موفق داشتم.میترسم اینم نشه. با مادرم در این باره صحبت کردمو به من گفت که رابطه الانت فرق میکنه این خاستگاره با خونوادش اومده ولی اون دوستی بود. نمیدونم خیلی نگرانم. خاستگارم و دوست دارم بهش علاقه مندم ولی این اخلاقش اذیتم میکنه.😣😢

 

 

مشاور:___________________________________________________

 

پاسخ
با سلام و تقدیم احترام خدمت شما خواهر گرامی!
مسأله ازدواج یکی از مهمترین تصمیماتی است که هر جوانی باید در زندگی اش بگیرد و اگر در این انتخاب و تصمیم بسیار مهم درست و منطقی عمل کند آینده روشنی را برای خود رقم زده است و الا تا آخر عمر، خودش را سرزنش می کند که چرا .... لذا با توجه به اهمیت این امر لازم است که فرد تمام تلاش خود را بکند تا انتخاب مناسبی داشته باشد. یکی از ملاکهایی که در انتخاب همسر مناسب، باید مورد توجه قرار گیرد، کفویت است. دختر و پسر باید هم کفو باشند؛ هم کفو بودن هم به این معناست که از نظر شخصیتی، اخلاقی، مذهبی، اقتصادی، تحصیلی، سنی و ... با هم سازگاری داشته باشند، برخی از این موارد لازم و ضروری است و به هیچ وجه قابل اغماض نیستند؛ اما برخی دیگر در مواردی قابل اغماض هستند اما آنچه که ضروری است هم کفو بودن از حیث اخلاقی و مذهبی و شخصیتی است. دختر و پسر باید از حیث اخلاق با هم تفاهم داشته باشند و سازگار باشند. ویژگیهای اخلاقی طرفین بسیار مهم است. اگر یکی بسیار مذهبی و دیگری لاقید باشد زندگی برای هر دو سخت می شود. طبیعتا شما تا کنون احساس خوبی به این فرد پیدا نموده اید که تصمیم گرفتید او را به عنوان همسر انتخاب کنید و برای او 6 ماه صبر کرده اید ولی اگر این فرد واقعا قصد ازدواج با شما را دارد  باید خیلی زودتر از این اقدام کند و با شما عقد نماید. تا خرداد سال آینده تقریبا 4 ماه وقت مانده است یعنی حدود 10 ماه سرگردانی!!!
خواهر محترم! نباید تا الان هم اجازه می دادید فضای ارتباطی شما با ایشان به سمت حالت خواهش پیش برود. البته این خوب بود که شما هم پیگیری ننمودید ولی از الان بهتر است از خانواده تان بخواهید با جدیت تمام وضعیت شما را روشن نمایند و با پیگیری و تعیین زمان دقیق عقد قصد او را حتمی سازند. اینطور شما سرگردان هستید و دائم هراس از رفتن خواستگار دارید.
پس شرط کنید که هر چه زودتر اقدام به عقد رسمی کنند و در غیر اینصورت شما در را بروی خواستگار دیگر باز می کنید و اصلا عقد نیاز به سرمایه و شرایط مالی آنچنان ندارد و شما می توانید چند مدتی را بصورت عقد بسته باشید و بعد از مثلا شش ماه یا یک سال، عروسی کنید و زندگی مستقل تشکیل دهید.
البته مقداری هم این سردی عاطفی به دلایل روزمرگی و اشتغالات زیاد طبیعی است ولی ایشان باید تکلیف شما را مشخص سازد و اگر تمایل به ازدواج ندارد زودتر بیان کند.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

یازده نکته در خواستگاری

ناشناس ( تحصیلات : راهنمایی ، 15 ساله )

سلام . وقت بخیر . من دختری پانزده ساله هستم که اخیرا دچار افسردگی شدم . به دلیل اینکه فکر میکنم آدم تنهایی هستم و البته دلیل تنهایی من نداشتن دوست یا کمبود عاطفه از سوی خانواده نیست . من به شدت نیاز دارم که از سوی جنس مخالف مورد حمایت قرار بگیرم و ساده تر بگم میخوام دوست پسر داشته باشم . چند ماهی هست که به دنبال شروع یک رابطه هستم ولی هربار شکست میخورم . مثلا وقتی دوست دارم با یک نفر دوست بشم از طرف شخص مقابل مورد تحقیر قرار میگیرم و یا یک جوری همه چیز خراب میشه . ولی در عین حال شاید افراد معدودی مشتاق به برقراری رابطه با من بودند . که هیچ کدوم از اون ها ایده آل های من را نداشتند . در کل فکر میکنم شایسته داشتن اون چیزی که میخوام نیستم و باید در خودم تغییراتی ایجاد کنم که از طرف دیگران پذیرفته بشم . فکر میکنم عشق و احساس خوب داشتن به من حرومه و عشق های دوطرفه واسه قصه هاس . لطفا راهنمایی کنید . این افکار مثل یک زندان من رو اسیر کرده و دارم افسرده میشم .

 

مشاور :___________________________________________________________

 

خواهر محترم، از اینکه ما را محرم حرفهای دلتان دانستید و در رسیدن به آگاهی بیشتر به ما اعتماد نمودید، به خود افتخار می کنیم.
احساس نیاز شما را درک می کنیم و می دانیم که نیاز به یک همدم و مونسی برای تنهایی تان دارید، این نیاز از جمله شاخصه هایی است که نه تنها از زمان بلوغ بلکه جلوتر از آن همراه انسان بوده و باید در هر مرحله از رشد متناسب با شرایط سنی, فرهنگی و ... به نحو مطلوبی مورد عنایت قرار گیرد. بدون شک نیاز به همدم و غریزه جنسى از خواص طبیعى انسانی می باشند. انسانى که از نظر جسمى و روحى سالم باشد داراى چنین کشش هایى مى‏باشد و این خود یکى از نعمت‏هاى خدادادى به بشر است. از طرفی اسلام به عنوان یک دین کامل که منطبق با فطرت انسان است با این مسأله طوری برخورد کرده است که فرد دچار افراط و تفریط نشود و بلکه راه وسط را انتخاب کرده که هم نیازهای درونی فرد ارضا شود و هم اخلاق و ایمان و عزت نفس او خدشه دار نشود. اسلام به پیروانش دستور می دهد اگر امکان ازدواج با فرد مورد علاقه شان را داشتند فورا ازدواج کنند و اگر ندارند به هیچ وجه با او ارتباط برقرار نکنند و حتی در خیال خود هم به او فکر نکنند. ما اگر بخواهیم راهی غیر از آنچه اسلام گفته در پیش بگیریم و به جای کنترل احساسات درونی، جلوی آن را باز بگذاریم، دچار مشکلات روحی و روانی زیادی می شویم. خواهر محترم! درست است که نیاز به جنس مخالف و تجربه دوستی دارید ولی باور کنید راه دوستی و روابط غیر شرعی اصلا راه مناسبی برای پاسخگویی به این نیاز نیست. لذا توصیه می کنیم صبور باشید و این نیاز را تحت کنترل درآورید تا ان شاء الله در آینده اید نه چندان دور خواستگاران خوب برایتان از راه برسند. گفتید: « وقتی دوست دارم با یک نفر دوست بشم از طرف شخص مقابل مورد تحقیر قرار میگیرم و یا یک جوری همه چیز خراب میشه» اولا این به صلاح شماست و خداوند محافظ شماست تا به گناه نیفتید و ثانیا در ازدواج (نه دوستی) همیشه پسران طالبند و دختران مطلوب، این عادت براساس فطرت انسانی آنهاست. به همین جهت پسران به خواستگاری می روند نه دختران، حتی در روایتی که مربوط به ازدواج آدم و حواست، آدم با این که خلیفه خدا و مسجود ملائکه شد ولی مأمور شد که از حوا خواستگاری کند و خداوند اجازه نداد حوا از آدم خواستگاری کند. حال اگر عکس این عادت فطری اتفاق افتد، نتیجه مطلوبی نخواهد داد و بلکه گاهی سبب تحقیر و شکست روحی دختر می شود. بنابراین توصیه می نماییم فکر این روابط را از خود دور نمایید. شما هنوز فاصله زیادی تا ازدواج دارید و این روابط عملا به جایی نمی رسد و عوارض مختلفی دارد.
وابستگی های زیادی بین دختر و پسر در این رابطه ها اتفاق می افتد که در صورت منجر نشدن به ازدواج مشکلات جدی برایشان بوجود می آورد که عذاب روحی زیادی به دنبال خواهد داشت.
بزرگی می گفت زن و مرد همچون پنبه و آتش می باشند و اگر در مجاورت هم قرار گیرند شعله های آتش زبانه خواهد کشید. معمولا دختر و پسر اگر چه مذهبی باشند بخاطر کشش ذاتی که بین دختر و پسر وجود دارد به تدریج در گناه فرو رفته و پاکی و نجابت خود را از دست می دهند.
فردی که چند مورد از این دوستی ها را تجربه کند سرمایه محبت روانی اش کم شده و بعد از ازدواج نمی تواند رابطه گرم و عاشقانه با همسرش برقرار کند و چه بسا بعد از ازدواج مرتب همسرش را با دیگران مقایسه کرده و دچار احساس زیان شود.
بسیاری از این رابطه ها به درگیری، آبروریزی، منجر می شود تصور کنید که شما می خواهید مثلا چند سال با او در ارتباط باشید بالاخره احتمال اینکه خانواده اش متوجه شوند زیاد است و آنوقت دیگر با ازدواج شما مخالفت می کنند و حتی ادامه رابطه نیز مقدور نخواهد بود.
یکی دیگر از مشکلات در رابطه دختر و پسر تحریک جنسی است. شما در سنی قرار دارید که تحریک جنسی و غریزه جنسی در اوج خود قرار دارد و رابطه داشتن با جنس مخالف تحریک را بیشتر می کند و اضطراب مداوم خواهید داشت و این سلامتی را به خطر می اندازد. پس بخاطر سلامتی خودتان هم که شده سعی کنید از اینگونه روابط یا خیال ها خودداری نمایید.
موفق باشید.

مراجع : ( تحصیلات : ابتدایی ، 50 ساله )

سلام خسته نباشید از اینکه وقت شما را میگیرم معذرت میخوام من یه داماد دارم که خیلی احساس علاقه به من میکنه جوری که از من خاسته هایی داره به طوری که اگه من توی خونه تنها باشم ودامادم وارد بشه من میترسم واین را خودش هم بهم میگه که چرا میترسی من تورا دوست دارم چرا به من ابراز علاقه نمیکنی چرا من را بغل نمیکنی من به تو محرم هستم میتونم به بدنت دست بذارم حتا تو را لخت ببینم ووو اما من از این رفتار او نمیدونم چکار کنم وقتی تنها همدیگر را میبینیم من شردع به خواندن ایه الکرسی خلاصه خواندن دعا که این کاری نکنه که ابروم بره نمیتونم به یکی از خانوادم بگم میترسم که برای دخترم ناراحتی یا از هم پاشیدن زندگیشون بشه از شما میخوام مرا راهنمای کنید


مشاور:________________________________________________________

 

با سلام و احترام
پرسشگر گرامی: باید بسیار قاطع و محکم مانع ادامه این روند شیطانی باشید از خلوت با ایشان خیلی جدی از هر طریقی که ممکن است اجتناب کنید. اگر رفتار گناه آلود را تشخیص دادید ولو اینکه ایشان محرم هستند باید حجاب کامل حتی دیگر مراقبت ها را نیز در قبال ایشان رعایت کنید تا نگاه یا لمس گناه آلودی پیش نیاید، زیرا نگاه، لمس و هر گونه عمل به قصد لذت جنسی نسبت به مادر زن حرام است و اگر نزد حاکم شارع اثبات گردد حاکم می تواند آنها را تعزیر کند و تازیانه بزند. اما اگر با مادر زن خود زنا کند حد زنا بر او جاری می شود در صورت تحقق شرایط زنای محصنه سنگسار می شوند.
باید از نگاه حرام و هوس آلود به مادر زن اجتناب شود؛ زیرا نگاه حرام و آلوده به هوس، مقدمه و زمینه ساز ارتکاب به گناهان و آلودگی های بیشتری نظیر لمس و تماس های حرام بوده و موجب می شود که انسان در فکر و ذهن خود دائماً تصمیم به حرام داشته باشد و این موضوع نه تنها مرکز تصمیم گیری در مغز انسان را آلوده و ناپاک می کند بلکه آرامش روحی و روانی انسان را نیز مختل می سازد، و در صورت تداوم، نهایتاً به حرام های بزرگتر و قبیح تری نظیر زنا محارم منتهی می شود. قرآن در این باره می فرماید: «و به عمل (قبیح) زنا نزدیک نشوید ...[سوره اسراء، آیه 32] ؛ یعنی از مقدمات و زمینه های ارتکاب به زنا دوری کنید. بدون شک این یک هشدار جدی است: "شیطان به شیوه گام به گام دام های خود را پهن می کند. در صورتی که در گذشته سهل انگاری یا سستی در قبال این دام شیطانی داشته اید فورا  باز گردید تا مشمول رحمت الهی شوید تا خود و چند خانواده را از  گرفتاری این دام بزرگ نجات دهید.
موفق و پیروز باشید

/* Image */ a:nth-child(4) img{ display:inline-block; width:1357px; } /* Link */ .hdr_right .title h1 a{ display:none; } /* Heading */ .hdr_right .desc h2{ display:none; } /* Links */ .footer .cnt .links{ display:none; } /* Pagination */ .mod_center .pagination{ display:none !important; }