میلاد شماخته

دکترای روان شناسی ، مشاور خانواده و پژوهشگر اسلامی

میلاد شماخته

دکترای روان شناسی ، مشاور خانواده و پژوهشگر اسلامی

بیوگرافی :

میلاد شماخته

✴️کارشناسی و کارشناسی ارشد روان شناسی از موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)

✴️دکتری روان شناسی (گرایش قرآن و روان شناسی) از جامعة المصطفی العالمیة

✴️ دانش آموخته سطح۴ حوزه علمیه قم

✴️پژوهشگر روان شناسی اسلامی، مدرس حوزه و دانشگاه

✴️مشاور خانواده در ️مرکز مشاوره سماح (قم-صفاییه-کوچه۱۷):جهت اخذ نوبت 02537838080
(قم-شهرک مهدیه): اخذ نوبت 02532960717






فیلم های آپارات

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشاوره ازدواج آنلاین» ثبت شده است

سلام. روز بخیر
من حدود ۶ ساله از همسرم به دلیل اعتیاد و فساد اخلاقی جدا شدم و یک فرزند دختر دارم که زمان جدایی ۲ سال و نیمش بود و الآن ۹ سالشه و حضانتش با خودمه.


🌟سوال : من یک نوجوان هفده ساله هستم
که خیلی خسته ام از نظر  روحی
احساس میکنم یک شخص پیر پنجاه شصت ساله هستم
و خیلی بی انگیزه شده ام
خودم فکر میکنم افسرده شدم
ولی همه میگن سالمی

🌷پاسخ روان شناس : _____________________________________________

سلام عزیز دل

خداروشکر علائم افسردگی رو هم نداری، مشکل خاصی نداری برای اینکه حالت کسلی و بی حالی ات حل بشه باید تفریح کنی  و دنبال یه تخصص و شغل آینده دار باش
تو هرچیزی که علاقه داری
مثلا کارای فنی مثل تعمیرموبایل
یا کارای کامپیوتری مثل فیلم سازی و انیمیشن سازی

کاری که خلاقیتت داشته باشه و بهت حال بده و روز به روز بیشتر بشه

کاری که بتونی یه سال بعد ازش پول خوبی در بیاری و به خودت افتخار کنی


کاری که به درد این و اون بخوره و مشکل مردمو حل کنی و بگن دمت گرم و خدا خیرت بده

برو دنبال علاقه ات... تو آدم خوش ذوقی هستی .. یه مدت که بری خودت احساس میکنی که داری کیف میکنی و حالت افسردگی قبلیت روز به روز داره کمتر و کمتر میشه

نترس
خیالت تخت تو از منم سالم تری عزیزم

خوش باشی...

_________________________________________________________________________________


💎سوال از مشاور : @psy1400

🚨 کانال مشاوره آنلاین : https://eitaa.com/joinchat/2247295048C66ca24f3e8


سلام . برا هدایت تحصیلی مزاحمتون میشم ، بنده پایه ۶ حوزه هستم ، چند مرتبه آزمون شخصیت شناسی دادم چند جواب متنوع آمد مثلا ENTJ یا EFTJ

 

پاسخ : سلام وقت بخیر رو آرزوی موفقیت در زندگی طلبگی

برای شخصیت شناسی صرفاً آزمون MBTI کفایت نمیکنه ، بلکه باید به تست های تخصصی تری مثل " 16عاملی کتل" برای شخصیت شناسی تخصصی و کاربردی و "هالند" برای کشف رغبت ها و گرایش ها و علاقه هایتان  و "گاردنر" برای بررسی میزان هوش و قدرت ذهن شما و "رغبت سنج سماح" برای مطلع شدن از رشته های متناسب با شخصیتتان، نیز رجوع کنید، همه این تست ها در سایت سماح (مرکز مشاوره حوزه) موجود است و پس از حل کردن تست باید توسط روانشناس استعداد سنج تحلیل و بررسی تخصصی و مشاوره بشوید.

 


سلام خسته نباشی یک بچه دارم خیلی خیلی شیطان 2وسالونیمشه هم خیلی می زنه گوش می گیره سیلی می زنه هر جا بریم شیطانی 100 برابر می شه همه رو می زنه نمی تونم جایی بریم خیلی خسارت می زنه نمی شینه چی کارش کنیم لطفا جواب بدیند
غذا هم نمی خوره اشتها نداره همش می گه سیرم وزنش پایین 5ماهه رو 10 کیلو مونده

 

 

مشاور ________________________________________________________

 

سلام وقت بخیر

به چند دلیل شیطنت در کودک در دو سه سالگی زیاد می شود:

1. در حال تکامل مغز

در کمال ناامیدی، اغلب فراموش می کنیم که مغز کودکان خردسال هنوز در حال رشد است. مهارتهایی مانند خودتنظیمی پس از تلاش دقیق و مداوم والدین در کودکان ایجاد می شود. بنابراین اگر کودکتان به هشدار شما گوش نمی دهد و یا خشمگین می شود یا از شما سرپیچی می کند، ممکن است به این دلیل باشد که هنوز ناحیه ای از مغز که با خود کنترلی درگیر است کاملا رشد نکرده است. صبر و تلاش مداوم از طرف شما لازم است.

 

2. تاثیرات جسمی

گرسنگی، تشنگی، کمبود خواب یا بیماری می تواند از بسیاری جهات حتی بزرگسالان را تحت تأثیر قرار دهد و باعث تحریک پذیری آنها شود و برای کودکان، این اثرات دو برابر است. بنابراین اگر آنها خسته یا گرسنه هستند یا شیرینی زیادی خورده اند، تمایل به فعالیت بیشتری دارند و در نتیجه فعالیت بیشتری انجام می دهند.

3. خیلی زیاد، خیلی سریع

فعال نگه داشتن بدن و ذهن کودک بسیار حیاتی است، اما این امر باید با استراحت مناسب نیز متعادل شود. گاهی اوقات وقتی کودک شما به دلیل تحریک بیش از حد احساس استرس می کند (ممکن است به دلیل معاشرت یا فعالیت بدنی باشد)، رفتار او ممکن است تغییر کند. ممکن است احساساتی را بروز دهد یا بیش فعال باشد. وقتی کودکان در زندگی تعادل و فعالیت خوبی داشته باشند، این رفتار کاهش می یابد.

4. نیاز به استقلال
به عنوان والدین، ممکن است دوست داشته باشید فرزندتان استقلال داشته باشد، اما وقتی کودک واقعاً تلاش می کند کارهای خود را به تنهایی انجام دهد، شما ناراحت می شوید. بنابراین وقتی کودک نوپای شما در انتخاب لباس شخصی خود لجبازی می کند و در نهایت با پوشیدن لباس عجیب و غریب به مدرسه می رود، سعی کنید صبور باشید. بدانید که تصمیم هر چقدر احمقانه یا غلط به نظر برسد، او تازه یاد می گیرد که استقلال داشته باشد.

5. احساسات شدید

احساسات قدرتمندی مانند ترس، ناراحتی یا سرخوردگی می تواند فرزندان را ناراحت کند ، زیرا آنها به این احساسات عادت ندارند و مکانیسم های خوبی برای کنار آمدن با چنین احساساتی در سنین جوانی ندارند. بنابراین هنگامی که کودکان بیش از حد تحت فشار قرار می گیرند، ممکن است احساس خود را بروز دهند، فریاد بزنند، گریه کنند، یا سخت شوند. اینها شیوه هایی است که کودکان احساسات خود را بیان می کنند. اگر کودک شما در حال انفجار احساسات است یا فریاد می کشد یا گریه می کند، باید در این مدت از او حمایت کنید و به او بیاموزید که چگونه با احساساتش کنار بیاید. در چنین شرایطی سر فرزند خود فریاد نزنید، با لحنی ملایم و یکنواخت صحبت کنید.

6. نیاز به سوزاندن انرژی

کودکان اغلب انرژی زیادی دارند که باید سوزانده شود. آنها دائماً به فعالیت بدنی مانند دوچرخه سواری، دویدن یا بازی در فضای بیرون نیاز دارند. بنابراین اگر کودک شما در مواقعی که قرار است بخوابد یا چرت بزند بیقرار و فعال است، این نشانه آن است که باید انرژی خود را بسوزاند.

7. بی ثباتی

هر خانواده قوانین اساسی خاصی برای کودکان دارد که انتظار می رود کودکان به آنها پایبند باشند. اگر فرزند شما از هیچ قانونی پیروی نمی کند یا اگر در مورد قوانینی که برای فرزند خود وضع کرده اید ملایمت نشان دهید، ممکن است کودک شما ناامید شده و عمل ناشایست انجام دهد. بنابراین هنگام تنظیم قوانین و انتظارات از کودک خود ثابت قدم باشید. او وقتی بداند که از او چه انتظاری می رود، بهتر پاسخ می دهد و رفتار می کند.

8. خلق و خوی شما

انسانها بطور کلی تحت تأثیر خلق و خوی افراد پیرامون خود قرار می گیرند. بنابراین، اگر رفتاری منفی یا عصبانی نسبت به فرزندتان نشان دهید، ممکن است او همان رفتار را منعکس کند. اگر درمواجهه با آنها آرام و صبور باشید، او نیز همان را در مقابل شما نشان می دهد.

9. عشق به بازی

اگر کودک شما قبل از بیرون رفتن از خانه، برای شوخی کفش یا کلیدهای ماشین را مخفی می کند، دلیل آن این است که عشق ذاتی به بازی، به خصوص با والدین دارد. این نشانه ای از رفتار آنان برای جلب توجه است و شما باید درک کنید که فرزند شما می خواهد شما با او وقت بگذرانید.

10. خصوصیات مختلف

هر کس دارای ویژگی ها، نقاط قوت و ضعف های مختلف است. بعضی از افراد انگیزه و تمرکز دارند در حالی که دیگران دلسوز هستند. در مورد کودکان نیز همین طور است و این ممکن است بر رفتار آنها تأثیر بگذارد. شناختن نقاط قوت آنها هنگام برخورد با رفتارهای شیطنت آمیز مهم است.

ببینید دقیقا کجای این نیازهای کودک برطرف نشده  و اون قسمت رو سرمایه گذاری کنید.


موفق باشید

 

 

سلام مادرم به تازگی فوت کرده ، چند وقتیه افسرده شدم خیلی داغونم ...

 

مشاور :_____________________________________________________

سلام وقت بخیر، خیلی سخته درک میکنم برادر عزیزم واقعا این روزا احساس دلتنگی و تنهایی میکنی... اما بهت مژده بدم با مصاحبه ای که ازت گرفتم علائم افسردگی در شما تأیید نشد یعنی یه مدتی اذتی بخاطر این غم و بعدش انشاءالله بهتر میشی ...

 

افسردگی زمانی اختلال تلقی می­‌شه که همراه با حداقل پنج علامت همزمان و بیش از دو هفته رخ بده.

علائم افسردگی شامل موارد زیر:

  1. احساس ناراحتی، پوچی یا درماندگی از نشانه های اصلی افسردگی است.
  2. کج­‌خلقی، فوران خشم یا پایین آمدن آستانه­‌ صبر به افسردگی و علایم آن مرتبط است.
  3. بی‌­میلی به انجام فعالیت‌­های لذت ­بخش، از رابطه جنسی گرفته تا ورزش نیز از نشانه های اختلالات روانی مرتبط با افسردگی است.
  4. اختلال در خواب، ازجمله بی­‌خوابی یا پرخوابی یکی از نشانه های بیماری روانی افسردگی است.
  5. خستگی و پایین بودن انرژی و زمانی که همه‌­ کارها در نظر فرد طاقت­‌فرسا است، نشانه افسردگی است.
  6. اختلال در اشتها، شامل بی­‌میلی به غذا و کاهش وزن یا پرخوری و افزایش وزن به ناراحتی اعصاب و این بیماری مرتبط است.
  7. اضطراب، پرخاشگری و بی­‌قراری از نشانه های اصلی افسردگی است.
  8. حرکت، تفکر یا صحبت فرد کند می­‌شود.
  9. احساس بی­‌ارزشی و عذاب وجدان، تمرکز روی شکست­‌های گذشته و سرزنش خود از نشانه های اصلی افسردگی است.
  10. اختلال در تمرکز، یادآوری و تصمیم­‌گیری از نشانه های افسردگی شدید است.
  11. فکر به مرگ از علائم افسردگی شدید است.
  12. درد فیزیکی مثل سردرد یا کمردرد که علت مشخصی ندارد می‌توان از علائم افسردگی و کرونا باشد.

سلام.
ببخشید 37 سالمه
از بچگی عادت بر کَندن پوست و گوشت کنار ناخن‌های دست و پام دارم.
هر کاری میکنم تا ترک کنم یه مدت خیلی کوتاه موفق میشم ولی دوباره.......
دوتا از برادرهام به شدت هستن مثل من
بچه برادرم هم هست
مادرمم هستن ولی نه به شدت ما

 

مشاور : __________________________________________________________


سلام. وقت بخیر

مطالعات نشان داده که 30 درصد کودکان 7 تا 10 سال و 45 درصد نوجوانان ناخن‌های خود را می‌جون. البته با پا نهادن به دوران جوانی کم‌کم این افراد هم یاد می‌گیرند چطور با اضطراب خود کنار بیایند؛ علاوه بر این به دلیل شرمندگی از تغییر شکلی که ناخنشان در اثر جویدن پیدا کرده، سعی می‌کنن این عادت زشت را ترک و به همین علت آمار بزرگسالان ناخن خور(!) تا 20 درصد پایین می‌اد

 

اما رفتار شما، ریشه فیزیولوژیکی داره یعنی بدن شما یه چیزی کم داره که عکس العمل تون این شکلیه
برید پیش متخصص آزمایش چکاب تخصصی بنویسه
 تخصصی باید بررسی بشه با قرص حل میشه

اگه اون موقع مشکلی نبود باید درقالب روان درمانی پیش روان شناس بیاید

این مسئله چون ارثیه احتمالا نیازی در بدن شما هست که باید حل بشه مثلا کم کاری تیروئید یا کاهش کلسیم یا آهن یا چیز دیگری که بدن اینطوری جبرانش میکنه
پیشنهاد میکنم مراجعه به پزشک کنید حل میشه انشاءالله

من 32 سالمه نمی خوام ازدواج کنم
ولی از بالا رفتن سنمم دارم میترسم خواستگار دارم موقعیتش خوبه پسر خوبیه تردید دارم شدید اصلا علاقه ای به ازدواج کردن ندارم تو خونه بابام آزادم خودم مغازه دارم مشکلی با مجرد بودنم ندارم ولی میترسم دیگه موقعیت خوب گیرم نیاد از تنهایی بعد ۴۰ سالگی میترسم خیلی چیزا هست گفتم شما راهنماییم کنین، از یه طرف پسر خوبیه اهل زندگیه از طرف دیگه من دوس ندارم از شهرم برم دوس دارم چندسال دیگه مجرد باشم دلم میخواد هنوزم یه دختر آزاد باشم برا خودم زندگی کنم

 

 

مشاور ___________________________________________________

 

 

سلام وقت بخیر

درک میکنم شرایط تونو از
یه طرف ناراحتید سنتون رفته بالا
از یه طرف حرف این و اون که سریعتر باید ازدواج کنی
از یه طرفم نمیخواید آزادی تون از دست بره

ببینید نکته مهم چیه یک ازدواج موفق داشتن بلوک‌های ازدواج یکی از بلوغ های ازدواج بلوغ عاطفی بلوغ عاطفی یعنی من نسبت به همسرم مسئولیت داشته باشه من دوست داشته باشم با یک نفر زیر یک سقف زندگی کنم.. من از مجردی و تنهایی دیگه لذت نبرم ... من لذت های ازدواج و باهمسر بودن و بچه داری رو به لذت ها و آزادی های مجردی ترجیح بدم...

اگه این بلوغ اتفاق نیافته ... من آماده ازدواج نیستم ... چون با این با این طرز تفکر نمیتونم مادر خوبی برای بچه هام باشم همچنین نمیتونم همسر دلچسبی برای شوهرم باشم ...

من احساس میکنم تا موقعی که به این احساس نرسیدید ازدواج نکنید چون چند وقت که بگذره یا یه قول خودتون به خیانت فکر میکنید یا درخواست هایی از شوهر میکنید که براش سخته
 نشون میده کنارش لذت نمیبرید و از بودن باهاش حس خوبی ندارید....

حرف مهم اینکه فقط عقل در انتخاب همسر کافی نیس ... قلب هم باید خوشش باید (نه اینکه دیوانه و عاشق بشه نه !) همین که همسر اینده به دل بشینه و خوشحال باشید که دارید ازدواج میکنید.


نکته آخر اینکه حتما قبل ازدواج با هرکس که مایل به ازدواج بودید مشاوره (pmc) یا پیش از ازدواج برید و
که تناسب دوتا تون مشخص بشه


خوشحال شدم که خدمتتون بودم /موفق باشید

 

من در حالت اضطراب و نگرانی ناخن های دست و پایم را - با اینکه درد شدیدی دارد - از ته می کشم؛ مرا راهنمایی کنید.

 

مشاور _______________________________________

 

 

ابتدا دقت کنید حتما حتما حتما باید به یک مشاور متعهد و متخصص مراجعه کنید ولی حال که به ما مراجعه کردید ؛

راه کارهاى زیر تاثیر به سزایى در درمان این بیمارى دارد:

۱. سعى کنید با خود کنترلى، میزان و دفعات ارتکاب به این عادت را روز به روز کاهش دهید و با یادداشت نمودن ان، کاهش تدریجى ان را دنبال کنید. ۲. زمان ها و موقعیت هایى که این حالت بروز مى کند، شناسایى کرده و در ان موقعیت ها خود را به اعمال و افکار دیگر (مانند مطالعه و کارهاى ظریف) مشغول سازید. ۳. عوامل اضطراب و ناخن جویدن را شناسایى کرده و انها را کاهش دهید و از صحنه زندگى حذف کنید. براى مثال اگر به هنگام شنیدن اخبار، این عادت بروز مى کند، در این موقع به کارهاى دستى (مانند خطاطى، بازى با قلم و تمرین خط و گفتن ذکر و شمردن ان به وسیله تسبیح و...) مشغول شوید و مدت زمان گوش دادن به اخبار را کاهش دهید. ۴. اگر از به کارگیرى این دستورالعمل ناتوان و یا ان را کم تاثیر مى دانید، از دست کش و یا کیسه استفاده کنید به محض بروز این حالت، دست خود را در کیسه یا دست کش قرار دهید. ۵. شخصى را بخواهید تا هرگاه مشاهده کرد شما به این عادت مشغول شده اید، دست شما را بگیرد و یا با یک روش ازار دهنده (مانند فشار دادن به دست شما) رفتار شما را کنترل کند. کافى است چندین روز این عمل را انجام دهید تا این عادت فراموش گردد. ۶. هر روز به صورت مرتب ورزش کنید، به خصوص به هنگام صبحگاه. ۷. هنگام ورزش چندین بار نفس عمیق بکشید و اکسیژن خون خود را افزایش دهید. ۸. قران زیاد بخوانید و به صورت مرتب و منظم چند وعده در روز قران بخوانید. ۹. ذکر «لاحول ولا قوه الا بالله» را زیاد بگویید. ۱۰. هنگام گفتن ذکر تسبیح در دست بگیرید و این ذکرها را با تسبیح بگویید. ۱۱. سر انگشتان خود را با موادى تلخ و بدبو الوده کنید که به محض گذاشتن در دهان تلخى و بوى بد ان شما را اذیت کند. ۱۲. هنگام گوش دادن به درس یا تماشاى تلویزیون دست هاى خود را زیر چانه یا کنار گوش خود نگذارید؛ یا تسبیح دست بگیرید و دست هاى خود را مشغول کنید یا روى نشیمنگاه بنشید و دست ها را دور پاها درهم قفل کنید.

براى مقابله با مشکلى که مطرح کرده اید، رعایت راه کارهاى زیر مناسب است:

۱. براى خود برنامه اى شبانه روزى تنظیم کنید و کارهایتان را - اعم از: مطالعه، خواب، عبادت، تفریح، ورزش، تغذیه و... - در زمان معین و طبق برنامه انجام دهید.

۲. براى تقویت انگیزه، هدف نهایى و اهداف واسطه اى خود را از درس خواندن مشخص کنید؛ زیرا اگر انسان هدف مشخصى داشته باشد، همواره ان هدف براى او انگیزه ایجاد مى کند.

۳. از پراکنده خوانى اجتناب کنید؛ مطالعات شما باید هدفمند و در زمان مناسب باشد.

۴. بعد از غذا خوردن، بلافاصله مطالعه نکنید.

۵. بکوشید در کتابخانه و با نشستن صحیح پشت میز، مطالعه کنید

. ۶. بعد از ۴۵ دقیقه مطالعه، یک ربع استراحت کنید و اگر برایتان امکان دارد، نوشیدنى یا میوه، یا حداقل چند دانه کشمش و یا بیسکویت بخورید. البته لازم نیست هر ۴۵ دقیقه خوردن یا نوشیدن تکرار شود؛ ولى استراحت لازم است. هرگز چند ساعت به طور مستمر مطالعه نکنید.

۷. هنگام امتحانات، از مواد قندى و مغذى (مانند خرما، کشمش، انجبر، عسل، مربا و...) بیشتر استفاده کنید.

۸. شب ها حداقل شش ساعت استراحت و خواب داشته باشید و در بین روز، بعد از صرف نهار، یک ساعت استراحت کنید

. ۹. بهداشت خواب را مراعات کنید.

۱۰. اگر همه موارد فوق را مراعات کردید، ولى مشکل خواب الودگى وجود داشت، به روان پزشک مراجعه کنید.

m1401 ( تحصیلات : دبیرستان ، 16 ساله )

سلام خسته نباشید
من کلاس نهم رو تموم کردم و الان موقع انتخاب رشه ام هست
من برای اینکه بخوام رشته ام رو انتخاب کنم. یا باید ببینم به چه چیز علاقه دارم یا باید ببینم که شغلم چه چیزی انتخاب میکنم که در ارتباط با شغلم درس هم بخونم اما مشکلم اینجاست که من مدتی فکر کردم و با چند نفر صحبت کردم اما نفهمیدم که چه رشته ای رو دوست دارم و اینکه حتی نمیدونم که شغلم هم قرار چی باشه چون میترسم یک رشته ای رو انتخاب کنم یا یک شغلی اما بعد از مدتی پشیمون بشم.
نمیخوام پشیمون بشم اصلا نمیدونم چیکار باید کنم؟


مشاور:___________________________________________________________________________

 

با سلام و وقت بخیر خدمت شما همراه عزیز راسخون

خوشحالم که در این مسیر کنار شما هستم

نگرانی شما را در رابطه با انتخاب رشته و انتخاب شغل کاملاً درک می کنم ؛ یک بخشی از این نگرانی و سردرگمی طبیعی است اما می توانید برای اینکه از این نگرانی و سردرگمی خارج شوید ، ابتدا علاقمندی ها ،  رغبت و استعداد خودتان را پیدا کنید ، برای اینکه این موارد را شناسایی کنید می توانید از طریق هسته ی مشاوره ی آموزش و پرورش منطقه ی سکونتتان یا یک مرکز مشاوره ی خصوصی آزمون استعداد و رغبت را که برای این منظور طراحی شده است را انجام دهید .

این آزمون به شما کمک می کند بخش عمده ی این نگرانی ها حل شود . چرا که با این آزمون به توانمندی ها ، علایق و استعداد های خودتان واقف می شوید و می توانید بر اساس آن یک انتخاب رشته ی اصولی داشته باشید .گاهی وقت ها ممکن است بعد از انجام این تست  فرد بین دو رشته تردید پیدا کند که کدام را انتخاب کند ، برای این منظور می توانید از افرادی که در هرکدام از این رشته ها تحصیل کرده اند کسب اطلاع کنید .
 

امیدوارم در مسیر تحصیل و شغل آینده بهترین ها در انتظار شما باشد .

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 27 ساله )

سلام و خسته نباشید من تمام سایت هارو بررسی کردم هرکس یه چیز نوشته و با یه مرکز که به سوالاعات مذهبی پاسخ میدن هم صحبت کردم و گفتن در رابطه با نزدیکی به منظور انعقاد نطفه در شب چهارشنبه علی الظاهر مشکلی وجود ندارد اما باز یکم دلم نا آرامه اگه میشه یه راه حلی به من نشون بدین
من زمان تخمک گذاریم همزمان با قمر در عقرب بود که دکتر گفته بودن باید اقدام کنم اما چون شک داشتم انجام ندادم و قمر در عقرب رو گذروندم و بعد از اون هم صدقه دادم بعد اونم افتاد وسط ماه قمری که دیروز باشه بازم نشد الانم دوباره افتاده شب چهارشنبه من باید چیکار کنم؟ آیا سندی وجود داره مبنی بر اینکه شب چهارشنبه برای بسته شدن نطفه خوب نیست و مشکلی برای جنین پیش میاد یا خیر؟ من میتونم صدقه بزارم کنار و اقدام کنم؟


مشاور: _______________________________________________________________________

 

سلام. از تقویم همسران استفاده کنید و دقیق طبق اون دستورات عمل کنید... زمان تخمک گذاری معمولا دو سه روز از چهاردهم تا شانزدهم هفدهم ادامه داره، بهتره زمانتون رو با وقت مناسب و سفارش شده هماهنگ کنید... ان شاءالله درست میشه

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 29 ساله )

سلام،من یه دختر ۱۸ ماهه دارم و از وقتی که غذا خوردن رو واسش شروع کردم چون غذا نمیخوره و وزن نمیگیره خیلی عصبی میشم و تاحالا چند بار کتکش زدم حتی همون موقع که کوچیکتر بود،نمیتونم خودمو کنترل کنم عصبی میشم ولی بعدش دلم واسش میسوزه.

خودم وقتی بچه بودم خیییلی از مامان بابام کتک میخوردم سر هر چیزی و خیلی دعوام میکردن،حتی یادمه زمانی که حدودا ۶ ساله بودم همش فکر میکردم که مامان واقعیه خودم فوت شده و بعدش بابام با این خانوم که الان مادر منه ازدواج کرده.

حتی تا دوران دانشجوییم این کتک ها ادامه داشت و هنوزم وقتی میرم خونه پدریم با مامانم دعوامون میشه.واقعا درمونده شدم هیچ دلخوشی ای ندارم همش حس میکنم شوهرم دوستم نداره با اینکه خودش میگه دوستت دارم ولی بلد نیستم بروز بدم،منم فکر میکنم دروغ میگه و خانوادشو بیشتر از من دوست داره.

تا حالا خیلی بفکر خودکشی افتادم ولی خب میترسم.تو سن ۱۶ سالگی هم یبار از دست مامانم میخواستم خودکشی کنم و کردم ولی داداشم رسید و به دادم رسید.


مشاور: ________________________________________________________________

 

سلام خدمت شما
متوجه ناراحتی ها و مشکلات شما شدم و بسیار متاسفم از انچه در کودکی گذرانده اید .بله .شما حق دارید .اینکه  کودکی را همراه با سختی گذرانده اید .و در این مسیر اسیب های فراوانی دیده اید ، قابل درک است .گذشته ی شما مشکلاتی وجود داشته که شما در به وجود امدنش تقصیری ندارید .

این درست که این حالی که امروز دارید و برایتان مشکل ایجاد نموده است ، انتخاب شما نبوده است  ، اما ادامه دادن به این سختیها و یا درمان کردن انها و پایان دادن به این سختی ها و دشواریها انتخابی ست که در دست شماست .این شمایید که انتخاب می کنید .کمک بگیرید .و با رواندرمانی ارامش و اسایش را به خود و اطرافیانتان هدیه دهید .شما با این احوال بار سنگینی بر دوش دارید و من هم متوجه فشاری که بر روی شانه های شما ست، هستم .شما در به وجود امدن این مصائب اختباری نداشته اید ولی برای  پایان دادن به این محنت  باید خودتان وارد عمل شوید .تصمیم گیرنده شماهستید .

مسئله ی دیگر ،اینکه شما خودتان تجربه کرده اید که این سوء رفتارها از طرف والدین به هنگام کودکی چه عواقب سخت و دردناکی در پی خواهند داشت ..بله من  درک می کنم تا چه حدی به صورت همه جانبه تحت فشار واقع شده اید . .نمی خواهم احساس گناه یا خود سرزنش گری هایتان را افزایش دهم ولی این مشکلاتی را که خودتان زخمی شده ی انها هستید ، خودتان به صورت اگاهانه به فرزندتان تحمیل نکنید .چه بسا والدین شما از نتیجه ی رفتار هایشان اگاه نبوده اند و نااگاهانه چنین رنجی را به شما تحمیل نموده اند .لیکن شما که خودتان  رنج کشیده ی این نوع برخورد والدین بوده اید ، شایسته نیست اگاهانه چنین کنید . .به این منظور پیشنهاد میکنم و لازم است در اسرع وقت به روانپزشک مراجعه فرمایید .که با کمک درمان دارویی  اماده ی رواندرمانی شوید .و همراه با دارو درمانی ، تحت روان درمانی قرار بگیرید .

تله های زندگی در کودکی و در هشت سال نخستین شکل می گیرند .ووجود انها بستگی دارد به نوع ارضا شدن نیاز هایی که کودک دارد .رشد و تحول در کودکی تنها غذا و اب و بهداشت نیست و نیاز های کودک ادمی بیش از نیازهای فیزیولوژیکی ست و بعد روانی و عاطفی ان  از اهمیت بالایی برخوردار است چر ا که به نوع دلبستگی اش می انجامد  که ایمن باشد یا نا ایمن و به تبع ان شکل گیری شخصیتش و روابط بین فردی اش و در نهایت کل زندگی اش به چگونگی ارضا نیاز هایش بستگی دارد . .لذا جای هیچ گونه تعلل و درنگی وجود ندارد .هر چه سریع تر اقدام نمایید و به این درد و رنج دشوار پایان دهید .

در مورد رابطه با همسرتان هم این طور که فرمودید ، روان بنه ها و طرحواره های ناسازگاری در شما وجود دارد که هنگامی که فعال می شوند ، چنین حس هایی به شما دست می دهد .پیشنهاد می کنم برای روان درمانی ، رواندرمانگری را انتخاب کنید که تخصصی در این زمینه ( طرح واره درمانی ) داشته باشد .به شما پیشنهاد می کنم کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشته ی جفری یانگ را حتما مطالعه کنید .مخصوصا از فصل پنج به بعد برای شما مفید فایده خواهد بود .عزیزم دقت داشته باشی ، دریافت کمک از متخصص ، علاوه بر اهمیتی که برای سلامت و ارامش شخص خودتان و بس از اثر بخشی ان بر فرزند پروری شما ، برای حفظ رابطه ی زناشویی شما هم اهمیت بسزایی دارد .

بزرگوار، خلق پایین و کندی حسی حرکتی، روانی  و بی انگیزگی از مشخصه های بارز افسردگی ست .اجازه ندهید باعث تعلل شما در گرفتن کمک شود .
امید وارم هر چه سریعتر ارامش و اسایش به شما بازگردد 🤲.
در پناه خدای مهربان باشید .🌹

🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼
🌸🌼
🌼
🌸

#مشاوره_ازدواج

❓#سوال

سلام حاج آقا. شما توی یکی از جلساتتون گفتید با کسی که #مامانی هست #ازدواج نکنید. حالا ما از کجا بفهمیم اون شخص مامانی هست یا نه؟

 

_______________________________________________________________________

✅ #جواب

۱) مامانی به کسی میگن که شدیدا به #خانواده اش مخصوصا مامانش وابسته ست. کسی که مامانیه هنوز یک #شخصیت_مستقل پیدا نکرده و نمی تونه مستقلا #تصمیم بگیره. عدم #استقلال، شاخصه ی اصلی یه شخص مامانیه. چه خانم باشه چه آقا

2) ازدواج، یک #رابطه ی دو نفره ست، در حالی که وقتی با یک فرد مامانی #زندگی می کنی، این رابطه سه نفره میشه. همیشه پای نفر سومی درمیونه.

3) اگر با یک آقای مامانی ازدواج کنی، هیچ وقت احساس نمی کنی که داری با یک «مرد» زندگی می کنی، احساس نمی کنی پشتت گرمه، احساس نمی کنی #تکیه گاه داری.
اگر با یک #خانم مامانی ازدواج کنی، هیچ وقت احساس نمی کنی یک تکیه گاه عاطفی و #حامی درست و حسابی داری! در ضمن، اگر با یک آدم مامانی ازدواج کنی، هیچ گاه تو نفر اول زندگیش نیستی!


4) به بعضی از ویژگی های یک فرد مامانی اشاره می کنم :

👈 دائما حرف از مامانش می زنه؛ مامانم اینو گفت، مامانم اونو گفت، مامانم می خواد، مامانم نمی خواد و ...

👈 علاقه ی #افراطی و شدیدی به خانواده اش داره!

👈 اگر احیانا به خانواده اش، خصوصا مادرش بگی بالای چشمت ابرو ست، برخورد تندی باهات می کنه.

👈 رسما اعلام می کنه که خانواده ام، #خط_قرمز من هستن.

👈 مرتبا تاکید می کنه که باید به مامانم #احترام بگذاری و چنین و چنان کنی!

👈 تاکید داره پیش خانواده اش یا حداقل نزدیک به اون ها زندگی کنید.

👈 از خانواده اش بیش از حد حساب می بره.

👈 قرار و تصمیمات با تو رو به خاطر خانواده اش #کنسل می کنه.

👈 خودش رو «بیش از حد» #مدیون خانواده اش می دونه.

👈 هر چیزی رو که بینتون پیش میاد، به مامانش میگه!!!

👈 همیشه سعی می کنه مدافع پروپاقرص خانواده اش باشه.

👈 دائما احساس می کنه برای خانواده اش کم گذاشته و #حق_فرزندی رو خوب ادا نکرده!

👈 وقتی پیش خانوادشه، خیلی #شاد و پرانگیزه و سرحاله!

👈 دایره ی #دوستان و رفقاش خیلی محدوده!

👈 دوست داره با خانواده اش #مسافرت بره!

👈 مامانش خیلی ازش تعریف می کنه!

👈 خیلی #حساس و #زودرنج هست.

👈 دائما میگه باید با خانواده ام #مشورت کنم.

👈 خانواده اش به راحتی می تونن نظرش رو تغییر بدن.

۱۰) #نکته ی آخر : هرگز به #امید #تغییر دادن یک فرد مامانی با او ازدواج نکنید. تغییر در اکثر موارد #محال است.

موفق باشید.


🌺🌱🌿☘️🍀🌺🌿🍂🍃🎋🍁🌹🌷🌸💐🌾🌻

💎سوال از مشاور : @psy1400

🚨 کانال مشاوره آنلاین : https://eitaa.com/joinchat/2247295048C66ca24f3e8

🌾
🌸
🌼
🌸🌼
🌼🌸🌼
🌸🌼🌸🌼🌸

 

ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 16 ساله )

مو همسرم سه ماهه عقد کردیم همو به شدت دوست داریم همیشه هم تو جمع میگه ولی گاهی اوقات که از دستم دلخور میشه خیلی پیش میاد سر مسئله کوچیکی ناراحت میشه قهر میکنه و دلخور میشه ، میگه من زود ازدواج کردم اگر موقعیت مالی بهتری داشتم این مشکلات پیش نمیومد امروز مادرم زنگ زد و گله کرد اونم حسابی دلخور شد ولی به روی من نیاورد من میترسم زندگیم خراب شه مطمئنم ناراحت و عصبیه چکار کنم تصمیم غلطی نگیره یا خدایی نکرده به جدایی منجر نشه


مشاور:___________________________________________________________________________

 

سلام خدمت شما همراه گرامی.
عزیزم متوجه نگرانی ها و اضطراب شما شدم.
ازدواج شما در سنین پایین صورت گرفته  است و تحقیقات و پژوهش ها این نوع ازدواج های زود هنگام نسبت به ازدواج در سنین  بالا کمی ریسک پذیر تر است .

لذا در پس زمینه ی ذهنتان ممکن است به ازدواج تان و درستی و غلطی آن، شک و تردیدی وجود داشته باشد ، و به هنگامی که به سختی می خورد  یا با چالشی روبرو می شوید این موضوع که چرا زود ازدواج کردیم و یا هرگونه عدم رضایت  به هر شکل ما برای گذشته و تغییر اون کاری نمی تونیم بکنیم تنها لحظه حال و اکنون در اختیار ماست و ما اگر اکنون رو با درایت مدیریت بکنیم باز هم جای امید و خوشبینی به اینده وجود دارد .پس باید تلاش بیشتری داشته باشید .

دوست عزیز توجه داشته باشید،شما کنترل و اختیار و انتخابی از سمت همسرتان ندارید و تنها می توانید روی خودتان و رشد هر چه بیشتر خودتان با عزم و اراده ای قوی، وقت و همت بگذارید ‌. 

هنوز دیر نشده و عشق شما نو شکفته است .پس جای نگرانی نیست ، به جای نشستن و نگران بودن از آینده ای که نیامده حال را غنیمت  بشمارید ‌و با تلاش و تکاپو کوشش کنید مهارت های خودتان را ارتقا دهید .مهارت های دهگانه ی زندگی به شما کمک بسیاری می تواند بکند .کتاب بخوانید ، فیلم های خوب ببینید ، در کارگاه های خودشناسی و مهارت افزایی شرکت کنید .

بهترین خودتان باشید ، این اقدامات شما تاثیر خودش را بر روی رابطه و همچنین همسرتان خواهد گذاشت .شک نکنید .

سن کم شما و همسرتان ، اجازه ی کسب مهارت ها و تجربه ی کافی را به شما نداده است ‌.و این مسئله ممکن است، مشکلاتی در روابط شما ایجاد کند .

دوست من شما به جای یک  فرد دیگر (  حتی اگر  همسر شما باشد و عاشقانه همدیگر را دوست داشته باشید ،) نمی توانید ، فکر کنید ، یا تصمیمی بگیرید و یا رفتاری انجام دهید .شما جای خودتان هستید و البته بی شک  سهمی از اینده زندگی زناشویی تان و نقشی بسزایی  در تداوم و رضایت مندی در ان دارید .لیکن در حد توان و اختیارات و امکانات خودتان .و نه بیشتر ..شما به نوبه ی خودتان این توان را دارید که با کسب مهارت های لازم و کسب  اطلاعات لازم ، که در روابط بین فردی  شما کارساز باشد، قدم های خوبی در راستای بقا و ماندگاری عشق تان بردارید و می توانید به این ترتیب خوش بین به آینده و ازدواج تان باشید .

نگرانی صرف دردی از شما  دوا نمی کند .نگرانی و اضطراب تنها با ایجاد ناآرامی و تنش در ذهن شما از کارکرد و عملکرد مثبت شما می کاهد . سعی کنید استقلال پیدا کنید .فعال باشید .برای خودتان مقبول باشید .اگر حرمت و عزت نفس تان کافی باشد ، اعتماد به نفس تان هم بالا خواهد بود .و در این صورت می توانید فردی باشید که استقلال دارد .و فردی وابسته  نیست.

مردها در ذهن و روان شان زنان مستقل،فعال و کارامد را می پسندند و در درون به انها احترام می گذارند .زنانی که برای خودشان ارزش قائلند .و با خود و دیگران با شفقت رفتار می کنند .

فقط به یک مسئله دقت کنید ...سعی در این نداشته باشید که همسرتان را کنترل کنید .و به نوعی والد همسرتان نشوید .اقایان زیر بار کنترل گری همسرشان نمی روند .حتی اگر مدتی از این موضوع حمایت و حفاظت مادر گونه خوش شان هم بیاید ، در نهایت ، از زیر این بار شانه خالی خواهند کرد .و انتظارشان این است که همسرشان به انها تکیه کند .مردها تایید همسرشان را می خواهند .و حفظ قدرت شان برای انها از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اگر در زندگی زناشویی، همسران یک فرمول و قانون را مد نظر داشته باشند و سرلوحه ی رندگی خود قرار دهند ، زندگی زناشویی شان هیچ گاه به بیراهه نخواهد رفت .

قانون این است که به جای اینکه همسران هرکدام به طور مجزا در پی ارضاء نیاز ها و خواسته های خودشان باشند ، در پی ارضاء نیاز ها و خواسته های طرف مقابل باشند .به این شکل هر دو طرف به خواسته های خود می رسند .

در چنین صورتی زندگی شان ایده ال و عاشقانه می شود .

و در این میان هر چقدر توقعات و انتظارات شان از همسرشان کم تر و پایین تر باشد ، موفق تر ند .

زن و شوهر اگر نقش خود را در خانواده و زندگی زناشویی یاد بگیرند و بر اساس ان عمل کنند،زندگی کم تنش و بی چالشی را خواهند گذراند .

دائما با خودتان تکرار کنید که من همسر ، همسرم هستم .من والد یا کودک او نیستم .

رابطه ی همسرانه ، رابطه ایست بالغانه و زندگی دو فرد بالغ ، مسلما موفق خواهد بود .

در پایان پیشنهاد می کنم ، دنیای معنوی تان را وسیع تر کنید .با همسرتان تفریحات معنوی ترتیب دهید .پژوهش ها نشان داده آمد زوجینی که بیشتر با دنیای  معنویت مانوس هستند، در میان خودشان هم انس و الفت بیشتری در جریان است .توکل به خدا داشته باشید و به جای نگرانی و اضطراب که تمرکز شما را از میان می برد ، در جهت رشد و شکوفایی خودتان و در نتیجه رشد زوجی تان کوشا باشید . 

امیدوارم پاسخ سوال و مسئله تان را گرفته باشید و ابهامی نداشته باشید .اگر این چنین نبود و همچنان ذهنتان درگیر با مشکلی است با ما در میان بگذارید.تا جایی که امکان داشته باشد ما در کنار تان هستیم.
در پناه خدای مهربان باشید .

ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 16 ساله )

مادرم همیشه به من قول هایی میدهد که هیچوقت به ان عمل نمیکند. او خییییلی دروغگو هست. قرار بود بیشتر از یک هفته برایش در خانه کار کنم و هر روز خانه را تمیز کنم. در عوض او به من قول داده بود که بعد از ان مدت همیشه کیف خواهیم کرد و هر روز بیرون میرویم. ولی...
ان مدت که تمام شد مادرم به قول هایش عمل نکرد و هر روز سر من داد میزد و فحاشی می کرد که چرا مثلا اشپزخانه یا هر جای دیگر خانه کثیف است برو تمیز کن. خسته شدم از دروغ های مادرم و تمیز کردن خانه هر روز مثل یک کلفت.


مشاور: _________________________________________

سلام همراه گرامی

پیامتان را با دقت خواندم و متوجه ناراحتی تان از بدقولی مادرتان شدم. نفرمودید فرزند چندم خانواده هستید و از پدرتان صحبتی نکردید.

با توجه به اینکه در سنین حساس نوجوانی هستید و دوست دارید همه چیز طبق میل تان پیش برود از شما می خواهم برای بهبود رابطه خصوصا با مادرتان به نکاتی که عرض می کنم دقت کنید:

- سعی کنید در براورده شدن قول و قرارها سفت و سخت نباشید و انعطاف داشته باشید.

- اگر انعطاف به خرج ندهید زمینه لج و لجبازی دیگران را فراهم خواهید ساخت.

- سعی کنید تابع شرایط باشید. خیلی وقت ها پیش می آید اوضاع بر وفق مراد پیش نمی رود و یا در لحظه آخر شرایط عوض می شود. این مورد برای همه ما در زندگی پیش می آید. پس چاره ای نداریم جز اینکه با ملایمت شرایط را تغییر دهیم نه با زور و اجبار و فشار. 

- ممکن است مادر شما از موضوعی ناراحت باشد و فشاری را تحمل می کتنند که نمی توانند تصمیم درستی بگیرند و یا ثبات رفتاری ندارند. بنابراین سعی کنید با ایجاد حس همدلی در خودتان به مادرتان نزدیک شوید و ایشان را همراهی کنید.

- فعلا مواردی که عرض کردم را عمل کنید تا ببینیم نتیجه چه می شود.

موفق باشید.

( تحصیلات : لیسانس ، 29 ساله )

با سلام
بنده حدود یک سال و نیم هست ازدواج کردم - خانمم بسیار بد دهن و فحش های بسیار زشتی میدهد . چندین باز ازش با خواهش و تمنا خواستم بد دهنی نکند به من میگع تو سوسولی و به بد دهنی ها همیشه ادامه میده و هر دفعه پیشرفت قابل توجه ای نسبت به دفعه قبل در استفاده از کلمات جدید تر (فحش های جدیدتر) میکنه
به فکر جدایی هستم بخاطری در خانواده ای که من بزرگ شدم ی کلمه نامربوط از کسی نشنیدم تا به این سن ولی خانواده خانمم مثل نقل و نبات ....
چیکار میشه کرد ؟


مشاور: _________________________________________________________-

 

با سلام،
همراه گرامی راسخون، یکی از مسائل و مشکلات زوجین مربوط می شود به چگونگی کنترل خشم و ابراز خشم و عصبانیت شان، به عبارتی انتخاب روش ابراز خشم. بعضی افراد بدین گونه است که سعی در تخریب و تحقیر کردن طرف مقابل می کنند و انگشت روی نقاط ضعف طرف مقابل می گذارند و به بی احترامی و بددهنی و فحاشی می پردازند.

از آنجایی که خانواده ی هر فرد برایش اهمیت دارد و  بی احترامی به آنها را نمی تواند برتابد، برخی از همسران این روش را اتخاذ می کنند. در چنین شرایطی ابتدا مزایای بددهنی همسرتان را کشف کنید؛ اینکنه او از این نوع رفتار چه منفعتی بدست می اورد؟! چه ثمره ای باعث تکرار این نوع رفتار در وی شده است؟! رفتاری تکرار می شود که تقویت( پاداش) گرفته باشد. حالا جلو رسیدن به آن مزایا را بگیرید.

رفتاری که به پاداش و تقویت نیانجامد، خود به خود به خاموشی رفتار منتج می شود؛ یعنی باعث ترک آن رفتار می شود.


مقابله به مثل نکنید!

در مقابله برابر همسر بددهن مهم ترین اصل حفظ ارامش خودتان است. بدیهی است اگر شما در برابر فحاشی و توهین های همسرتان به مقابله به مثل بپردازید و در برابر فحاشی های همسرتان کنترل خود را از دست بدهید و با عصبانیت برخورد کنید، اوضاع به شدت بدتر می شود، چراکه باعث بیشتر شدن خشم و عصبانیت همسرتان می شوید و هیچ حاصلی در بر نخواهد داشت جز شدت یافتن مشاجره و توهین هایی به مراتب بدتر و شدیدتر . لذا  سعی کنید همسرتان را هم آرام کنید تا حرفهای شما را بشنود؛ پس مقابله به مثل اکیدا ممنوع‌!


سکوت ممنوع!

بعضی افراد فکر میکنند اگر حملات و توهین های همسرشان را تحمل کنند، اوضاع بهتر میشود. اما برعکس با این کار این فرصت را به او میدهید که بیشتر شما را مورد تمسخر و فحاشی قرار دهد. اغلب فرد فحاش در چنین شرایطی تلاش  می کند میزان اعصاب و تحمل شما را ازمایش کند و گام فراتر می نهد و شدت رفتار نشان می دهد، لذا وضع بدتر و بد تر می شود. پس فکر مدارا و سکوت را از سر بیرون کنید.


گاهی با شوخ طبعی عکس العمل نشان دهید

در حالیکه شوخ طبعی یکی از بهترین و قدرتمندترین راه ها برای مقابله با بددهنی و فحاشی است اما کار بسیار دشواری است. زیرا در میان بحث و دعوا با همسر بددهن، احساس ناراحتی انقدر شدید است که ظاهری شوخ و خندان از خود نشان دادن تقریبا غیر ممکن به نظر می رسد. با این وجود شاید بهترین کاری که در چنین شرایطی می توانید انجام دهید همین باشد. دقت داشته باشید شوخ طبعی علاوه بر اینکه باعث می شود زهر کلمات توهین امیز  کاسته شود، تا حد زیادی تنش را کم می کند.

 هنگامی که همسرتان شروع به توهین و فحاشی میکند، خونسردی خود را حفظ کنید  و واقع بین باشید. از خودتان بپرسید آیا  واقعا حرفهایش درست است؟ سعی کنید در نظر داشته باشد که قصد او چیست و سعی دارد شما را عصبانی کند و به خواسته اش برسد، پس بهتر است همه ی آنها را به خودتان نگیرید. 


ترک محل دعوا

ترک محل هم  یکی از راهکارهای ساده و شاید بهترین راه حل ها باشد. وقتی متوجه شدید  همسرتان عصبانی است و شروع توهین و فحاشی  نزدیک است ، به هر ترفندی که شده او را تنها بگذارید. به این طریق می توانید خشم همسرتان را کنترل کنید و از بددهنی های او جلوگیری نمایید. کاملا جدی و مصمم این کار را انجام دهید.

کشف کنید که دلیل اصلی رفتار همسرتان چیست، شاید بهتر باشد یک بررسی جامع روی رفتارهای توهین آمیز همسرتان داشته باشید. برای این کار بهتر است رفتارها را همراه با پیش آیندها یعنی علت رفتار و پیامدها یعنی نتیجه ی ان  رفتار و موقعیت، را یادداشت کنید. 

همچنین شاید با تغییراتی در سبک رندگی تان و نوع رفتارتان روی رفتار های همسرتان اثر گزار باشید.

 سعی کنید با بیان عبارات  و یا جملاتی او را به فکر به رفتارش وا دارید، و او را به آرامی به ترک رفتار های قبل و انجام رفتارهای جدید متمایل کنید و عادت بدهید.

وقتی بحث بالا می گیرد دعوا را خاتمه دهید و مکالمه خود را به زمان دیگری موکول کنید ، این کار به شما و همسرتان اجازه می دهد تا هر دوی شما کمی ارام شده و خشم تان فروکش کند تا رفتاری بهتر داشته  باشید .

احساسات منفی و حال خود را با او در میان بگذارید .

ابراز احساس بسیار مهم است .در زمانی مناسب که ارامش بر قرار است به او بگویید چقدر از این موضوع ناراحت هستید .

به جای نشان دادن خشم و فحاشی کردن روش مناسب برای  صحبت کردن  و نحوه برخورد با همسر بددهن را بیاموزید و از کلمات مناسب برای مطرح کردن  احساسات خود کمک بگیرید ..

در خاتمه تاکید می کنم ناشنیده و نادیده گرفتن همسر فحاش و بددهن یعنی نوعی بی تفاوتی در مقابل رفتارهای نامناسب همسر، که احساس بی ثمر و بی نتیجه بودن رفتارش را برایش نمایان  بکند و نرسیدن به  خواسته اش  که منجر به چنین رفتاری شده است بسیار مهم است.

موفق باشید

ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 22 ساله )

سلام وقتتون بخیر
من و همسرم ۳ساله ازدواج کردیم من ۲۲ساله هستم و همسرم ۲۸ساله.
من یه دوست صمیمی داشتم که ایشون همراه نامزدش به خونه ما رفتامد داشتن ما باهم بیرون میرفتیم و رابطه خوبی داشتیم اما همسرم خیلی از دوستم خوشش نمیومد و دائم میگفت که بزارمش کنار تموم رفتامد هام بخاطر اصرار من بوده ولا همسرم تمایلی نداشت.
گذشت و من با همسرم بحثم شد برای اینکه دوستم بزارم کنار منم برای اینکه شر بخابه دوستمو کنار گذاشتم جواب زنگا و پیاماشو نمیدادم. یکی دوماهی گذشت از اون قضیه همچی خوب بود یه رو همسرم با عصبانیت شدید اومد خونه و بهم حمله کرد واقعا انقدر کتکم زد و با کمربند منو زد که واقعا هیچ جونی تو تنم نمونده بود ینی بگم که خدایی زنده موندم. موبایل و تلفن خونه رو جم کرد منم دیگه باهاش صحبت نکردم کلا اصلا صحبت نمیکردم حتی وقتی پدر و مادرم یا پدر و مادر اون زنگ میزدن به گوشیش نگران حالم بودن. همسرمم بخاطر عذاب وجدانی که گرفته بود بخاطره کتکای بدی که بهم زده بود یه روز نشست پیشم گفت حدیث(دوستم) باهاش تماس گرفته و گفته که زنت با مردا رفتامد داره و چت میکنه و قرار میزاره و بعد هم رفته بود که رفته بود
همسرمو بخشیدم درسته زود تصمیم گرفته و قضاوت اشتباه کرده اما دوستمو هیچوقت نمیبخشم. حالا ام همسرم از چشمم افتاده هرکاری واسم میکنه که به چشمم بیاد من یاد اون اتفاقات میفتم و گریم میگیره احساس میکنم افسردگی گرفتم منو همسرم عاشق هم بودیم اما الان. لطفا میشه راهنماییم کنید

 

 

مشاور :__________________________________________________________

 

با سلام به شما دوست گرامی:

همیشه باید در هر لحظه و در هر مکان ها مراقب زندگی خود باشیم وقتی که فردی ازدواج می کند به خانواده جدید خود تعلق دارد و باید همیشه خانواده خود را نسبت به دوست، فامیل یا هر کس دیگر ارجعیت بدهد.

البته این بدین معنا نیست که هیچ کس ارتباط نداشته باشیم، انسان ها از همان ابتدای خلقت است افرادی اجتماعی هستند و هیچ گاه نتوانسته اند تنها زندگی می کند پس در هر شرایطی ما نیاز به دوست و رفیق داریم. اما نکته این جاست که باید در انتخاب دوست دقت بالایی داشته باشیم مخصوصا بعد از ازدواج، زیرا دیگر تنها نیستیم که تنهایی تصمیم بگیریم. علاوه بر آن باید در دوستی های مان حد تعادل را رعایت کنیم قرار نیست همه که راز های زندگی مان یا مسائل ریز و درشت را برای دوست تعریف کنیم همان گونه که امام علی علیه السلام فرموده اند: (با دوست خود به گونه‌ای رفتار کنید  که امکان دارد روزی دشمن تو شود و با دشمن خود به گونه ای رفتار کنید که روزی دوست شما شود). پس باید در دوستی های خانوادگی کاملا دقت کنیم و آنها را وارد حریم خصوصی زندگیمان نکنیم.

مسئله بعدی در مورد کاری که همسرتان نسبت به شما روا داشته: کنید مقداری با خودتان تفکر کنید اگر شخصی در مورد همسر شما چنین حرف‌هایی را می‌زد شاید شما عکس العمل‌های بدتری  از خود نشان می دادید انسان جایزالخطاست، او اشتباه کرده و از از کرده خود پشیمان است، اگر شما به این رفتارهای خود نسبت و همسرتان ادامه دهید دقیقاً همان چیزی است که دوست شما نقشه کشیده بوده یعنی همان که بین  شما اختلاف بیاندازد به هرحال همسرتان  آن لحظه عصبانی بوده، درست است کار او توجیهی ندارد، اما گذشت را برای همین لحظات گذاشته‌اند. سعی کنید آن روز را فراموش کنید و به همسرتان محبت کنید چه از لحاظ کلامی از لحاظ عاطفی و جنسی شاید در لحظات اولیه برای شما سخت باشد و احساس کنید که غرور تان پایمان می شود اما به مرور لذت گذشت شما را سر ذوق می آورد و به مرور زندگی تان شیرین می شود.

برای بیشتر شدن محبت خود و همسرتان می توانید به مسافرت بروید یا گردشهای آخر هفته دونفره را بیشتر کنید. حتی اگر محبت شما ظاهری هم باشد اما آن را انجام دهید زیرا به مرور همه چیز حل می شود، به زندگی های زناشویی اطرافتان نگاه کنید مطمئناً مشکلات بسیار بیشتری نسبت به شما دارند پس این مسئله کوچک را برای خود بزرگ نکنید و حس افسردگی را از خود دور کنید لحظاتی را در خانه ایجاد کنید که سبب شادی تان شود که این حس افسردگی از شما دور کنید. به خودتان امید بدهید و نگذارید نا امیدی و افسردگی شما را از پای درآورد.

 البته نکته مهم را نباید فراموش کنیم و آن یاد خداست با یاد خدا دل  آرام می شود خواندن قران رفتن به زیارتگاه ها خواندن دعای توسل را فراموش نکنید زیرا سبب آرامش شما خواهد شد البته اگر مشکل تا ادامه دارد می‌توانید از یک مشاور خوب کمک بگیرید.

 

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

سلام ، من پسری بیست و پنج ساله هستم و چهارساله که عاشق دختری شدم . یکی از فایل های نزدیک هم محسوب میشه یعنی دختر پسرخالم هست و باهم نزدیک هستیم ، من توی این مدت سه سال احساسمو بروز ندادم و به کسی نگفتم که سال آخر یعنی امسال تابستان دیگه طاقت نداشتم و گفتم بهش ، بهم گفت که این همه سال فکر میکرده که من ازش متنفر هستم نه این که عاشقش باشم و اینکه هیچ حسی بهم نداره اما نه ازم بدش میاد نه متنفره . بعدها قبول کرد که باهم رابطه داشته باشیم تا بتونم بهش ثابت کنم دوسش دارم ، بعد اینکه ثابت کردم گفت نمیتونم عاشقت بشم دست خودم نیست ، حالا یه هفته پیش بهم گفت دوسم داره و مهم شدم براش و دلتنگمو ... اما سه روز پیش فهمیدم یه دروغ بزرگ بهم گفته و پنهون کرده ازم ، دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم و حس میکنم دوست داشتنش هم یه دروغه چون نه بروز میده نه به زبون میاره عشقش نسبت به منو . منم بهش گفتم که نمیتونم با اینکه احساستو بهم نگی و بروز ندی زندگی کنم منم دل دارم احساس نیاز به محبت دارم که گفته تغییر میکنم . اما باز نمیتونم اعتماد کنم .
الان این یک هفته حال من خیلی خرابه هرچقدر هم میخوام اعتماد کنم و فکر نکنم به دروغش باز نمیتونم دست خودم نیست حتی با اینکه وقتی فهمید کخ فهمیدم دروغ گفته خودشم خیلی ناراحت شد که گریش گرفتو تا الان همش عزر خواهی کردو میکنه ، از یک طرف هم من چند سال تلاش کردم فراموشش کنم اما نشد که امسال مجبور شدم بگم بهش . هم عاشقشم که حاظرم هرکاری بکنم براش هم نمیتونم اعتماد کنم بهشو گذشته رو فراموش کنم ، نمیتونمم ولش کنمو برم فراموشش کنم . لطفا کمکم کنید از هرکی کمک خواستم از آشناها گفتن جدا بشین بهتره ، نمیدونم شما نظرتون چیه اما راهی به غیر از جدایی هست ؟؟؟ چون خیلی دوسش دارم ، نمیگم بدون اون میمیرم یا چیزی چون جدابشیم به مرور وابستگی تموم میشه اما میخوام با اون ازدواج کنم ، توی این مدت زندگیم عاشق نشده بودم اولین عشق من اونه .


مشاور: ___________________________________

 

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی اعتماد نداشتن به کسی که دوستش دارید و می خواهید با او ازدواج کنید غم، نگرانی و خشم را در پی دارد و تحملش سخت است. برادر عزیز، ازدواج یکی از مهمترین وقایع زندگی انسان است. در واقع ازدواج یک نوع برنامه ریزی برای بودن در کنار کسی است که در بخش اعظمی از زندگی به او اعتماد و تکیه می کنید تا آرامش حاصل از این زندگی مایه پیشرفت در سایر مراحل و موقعیتهای شما گردد. باید توجه داشته باشید که برای ازدواج، تنها دوست داشتن کافی نیست بلکه برای انتخاب همسر ملاکهای زیادی را مد نظر داشته باشید که در صورت نیاز در مکاتبه بعدی به آنها اشاره می شود. از سوی دیگر ازدواج کسانی که اول دوست می شوند و بعد ازدواج می کنند با ریسکهایی همراه است زیرا روابط قبل از ازدواج به عنوان اینکه عبور از خطوط قرمز فرهنگی است گرچه فقط نسبت به ایشان باشد، معمولا به اعتماد بعد از ازدواج در زمینه پایبندی اخلاقی لطمه می زند. البته شما مشخص نکرده اید که کی قصد اقدام به مقدمات ازدواج را دارید اما به هر حال در مورد شما قبل از ازدواج اعتمادتان خدشه دار شده است و این مطلب ریسک این ازدواج را بالاتر برده است و امید به موفقیت را در این ازدواج کاهش داده است. البته باید دید که واقعا مسئله ای که مطرح کردید و دروغ ایشان تا چه حد مشکل ساز بوده است تا به خطا نرویم. یک ملاک عمده در ازدواج درست، صداقت طرفین است. البته نه به این معنا که پسر یا دختر در صورت داشتن اشتباهاتی در گذشته، از ارتباطهای خارج از چارچوب خود، به فرد انتخاب شده برای ازدواج چیزی بگویند و او را نسبت به خود بی اعتماد کنند بلکه صداقت درجایی لازم است که بعدا مشخص می گردد و نگفتن آن ایجاد مشکل می کند مانند داشتن بیماری یا ... . شما مشخص نکرده اید که دروغ ایشان چه بوده است اما اگر خدایی نکرده این دروغ مربوط به بحث پاکدامنی و ارتباط نداشتن با پسران دیگر باشد چون پاکدامنی طرفین ملاک مهم دیگری در ازدواج موفق است، صلاح نیست با این فرد ازدواج کنید و بهتر است با فردی ازدواج نمایید که به او و لو به واسطه بی خبری اعتماد دارید. در عاقبت چنین ازدواجی بیاندیشید. به این فکر کنید که آیا دوست دارید همسر آینده تان را اسیر سوء ظن خود کرده و دائما برنجانید و زندگی را برای او و خود تیره و تار کنید؟ چون مشغولیت ذهنی زیادی دارید راهکارهایی را برای مقابله با افکار مزاحم که در روان شناسی وجود دارد عرض می کنم ولی برای توضیح کامل نیاز به مکاتبه دیگری است. یکی از بهترین تکنیک های مقابله با افکار مزاحم تکنیک‌هایی است که در آن فرد در هنگام هجوم افکار تکرار شونده، فکرش را متوجه چیزهای دیگری می کند، مثلاً با تماشای تلویزیون یا انجام کارهای دیگر حواس خود را پرت می کند و فکر مشغول کار دیگری می شود. به این مثال دقت کنید، وقتی که ذهنتان مشغول این افکار می شود، شروع کنید از صد رو به پایین سه تا سه تا کم کنید: 100، ۹۷، ۹۴، ۹۱، ۸۷ و ... ؛ همینطور ادامه دهید تا آرام آرام ذهنتان از آن فکر خالی شود و به طور کامل تمرکز در این شمارش پیدا کنید. این یک راه ساده برای خارج کردن آن افکار مزاحم از ذهنتان می باشد. تکنیکهای بازگردانی توجه، محدود به این روش ها نیست و روش های دیگری نیز وجود دارد. یکی از راه های خوب دیگر این است که وقتی که افکار مربوط به آن خانوم به سراغتان می آیند، به آنها اعتنا نکنید و به شمارش آنها اقدام نمایید. وقتی فکری به ذهنتان آمد به خود بگویید این فکر اول، اگر فکر دیگری باز ادامه پیدا کرد بگویید این هم فکر دوم، و همینطور فکر چهارم، پنجم و ... . تنها به شماره گذاری اکتفا کنید و به دنبال اطمینان بخشی به خود یا پاسخ دهی به افکار یا پیگیری آنها نباشید. در صورت مردد بودن و نرسیدن به تصمیمی صحیح و نداشتن توان غلبه بر احساسات از مشاوره حضوری با یک روانشناس استفاده نمایند یا با تماس با سامانه مشاوره تلفنی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی (096400) از راهنماییهای مشاورین مرکز استفاده نمایند. در ضمن اگر تصمیم به ازدواج گرفتید چه درباره ایشان و چه فرد دیگری، دریافت مشاوره پیش از ازدواج یک راهکار منطقی برای یک انتخاب درست و کم خطر است. امیدواریم با عقلانیت و درایت و کنترل احساسات این مرحله مهم از زندگی را به سلامت بگذرانید.

بیشتر بخوانید:

چرا و چگونه عاشق می شویم ؟
 
/* Image */ a:nth-child(4) img{ display:inline-block; width:1357px; } /* Link */ .hdr_right .title h1 a{ display:none; } /* Heading */ .hdr_right .desc h2{ display:none; } /* Links */ .footer .cnt .links{ display:none; } /* Pagination */ .mod_center .pagination{ display:none !important; }