میلاد شماخته

دکترای روان شناسی ، مشاور خانواده و پژوهشگر اسلامی

میلاد شماخته

دکترای روان شناسی ، مشاور خانواده و پژوهشگر اسلامی

بیوگرافی :

میلاد شماخته

✴️کارشناسی و کارشناسی ارشد روان شناسی از موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)

✴️دکتری روان شناسی (گرایش قرآن و روان شناسی) از جامعة المصطفی العالمیة

✴️ دانش آموخته سطح۴ حوزه علمیه قم

✴️پژوهشگر روان شناسی اسلامی، مدرس حوزه و دانشگاه

✴️مشاور خانواده در ️مرکز مشاوره سماح (قم-صفاییه-کوچه۱۷):جهت اخذ نوبت 02537838080
(قم-شهرک مهدیه): اخذ نوبت 02532960717






فیلم های آپارات

۷ مطلب با موضوع «روابط زناشویی» ثبت شده است

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 27 ساله )

سلام و خسته نباشید من تمام سایت هارو بررسی کردم هرکس یه چیز نوشته و با یه مرکز که به سوالاعات مذهبی پاسخ میدن هم صحبت کردم و گفتن در رابطه با نزدیکی به منظور انعقاد نطفه در شب چهارشنبه علی الظاهر مشکلی وجود ندارد اما باز یکم دلم نا آرامه اگه میشه یه راه حلی به من نشون بدین
من زمان تخمک گذاریم همزمان با قمر در عقرب بود که دکتر گفته بودن باید اقدام کنم اما چون شک داشتم انجام ندادم و قمر در عقرب رو گذروندم و بعد از اون هم صدقه دادم بعد اونم افتاد وسط ماه قمری که دیروز باشه بازم نشد الانم دوباره افتاده شب چهارشنبه من باید چیکار کنم؟ آیا سندی وجود داره مبنی بر اینکه شب چهارشنبه برای بسته شدن نطفه خوب نیست و مشکلی برای جنین پیش میاد یا خیر؟ من میتونم صدقه بزارم کنار و اقدام کنم؟


مشاور: _______________________________________________________________________

 

سلام. از تقویم همسران استفاده کنید و دقیق طبق اون دستورات عمل کنید... زمان تخمک گذاری معمولا دو سه روز از چهاردهم تا شانزدهم هفدهم ادامه داره، بهتره زمانتون رو با وقت مناسب و سفارش شده هماهنگ کنید... ان شاءالله درست میشه

( تحصیلات : لیسانس ، 29 ساله )

با سلام
بنده حدود یک سال و نیم هست ازدواج کردم - خانمم بسیار بد دهن و فحش های بسیار زشتی میدهد . چندین باز ازش با خواهش و تمنا خواستم بد دهنی نکند به من میگع تو سوسولی و به بد دهنی ها همیشه ادامه میده و هر دفعه پیشرفت قابل توجه ای نسبت به دفعه قبل در استفاده از کلمات جدید تر (فحش های جدیدتر) میکنه
به فکر جدایی هستم بخاطری در خانواده ای که من بزرگ شدم ی کلمه نامربوط از کسی نشنیدم تا به این سن ولی خانواده خانمم مثل نقل و نبات ....
چیکار میشه کرد ؟


مشاور: _________________________________________________________-

 

با سلام،
همراه گرامی راسخون، یکی از مسائل و مشکلات زوجین مربوط می شود به چگونگی کنترل خشم و ابراز خشم و عصبانیت شان، به عبارتی انتخاب روش ابراز خشم. بعضی افراد بدین گونه است که سعی در تخریب و تحقیر کردن طرف مقابل می کنند و انگشت روی نقاط ضعف طرف مقابل می گذارند و به بی احترامی و بددهنی و فحاشی می پردازند.

از آنجایی که خانواده ی هر فرد برایش اهمیت دارد و  بی احترامی به آنها را نمی تواند برتابد، برخی از همسران این روش را اتخاذ می کنند. در چنین شرایطی ابتدا مزایای بددهنی همسرتان را کشف کنید؛ اینکنه او از این نوع رفتار چه منفعتی بدست می اورد؟! چه ثمره ای باعث تکرار این نوع رفتار در وی شده است؟! رفتاری تکرار می شود که تقویت( پاداش) گرفته باشد. حالا جلو رسیدن به آن مزایا را بگیرید.

رفتاری که به پاداش و تقویت نیانجامد، خود به خود به خاموشی رفتار منتج می شود؛ یعنی باعث ترک آن رفتار می شود.


مقابله به مثل نکنید!

در مقابله برابر همسر بددهن مهم ترین اصل حفظ ارامش خودتان است. بدیهی است اگر شما در برابر فحاشی و توهین های همسرتان به مقابله به مثل بپردازید و در برابر فحاشی های همسرتان کنترل خود را از دست بدهید و با عصبانیت برخورد کنید، اوضاع به شدت بدتر می شود، چراکه باعث بیشتر شدن خشم و عصبانیت همسرتان می شوید و هیچ حاصلی در بر نخواهد داشت جز شدت یافتن مشاجره و توهین هایی به مراتب بدتر و شدیدتر . لذا  سعی کنید همسرتان را هم آرام کنید تا حرفهای شما را بشنود؛ پس مقابله به مثل اکیدا ممنوع‌!


سکوت ممنوع!

بعضی افراد فکر میکنند اگر حملات و توهین های همسرشان را تحمل کنند، اوضاع بهتر میشود. اما برعکس با این کار این فرصت را به او میدهید که بیشتر شما را مورد تمسخر و فحاشی قرار دهد. اغلب فرد فحاش در چنین شرایطی تلاش  می کند میزان اعصاب و تحمل شما را ازمایش کند و گام فراتر می نهد و شدت رفتار نشان می دهد، لذا وضع بدتر و بد تر می شود. پس فکر مدارا و سکوت را از سر بیرون کنید.


گاهی با شوخ طبعی عکس العمل نشان دهید

در حالیکه شوخ طبعی یکی از بهترین و قدرتمندترین راه ها برای مقابله با بددهنی و فحاشی است اما کار بسیار دشواری است. زیرا در میان بحث و دعوا با همسر بددهن، احساس ناراحتی انقدر شدید است که ظاهری شوخ و خندان از خود نشان دادن تقریبا غیر ممکن به نظر می رسد. با این وجود شاید بهترین کاری که در چنین شرایطی می توانید انجام دهید همین باشد. دقت داشته باشید شوخ طبعی علاوه بر اینکه باعث می شود زهر کلمات توهین امیز  کاسته شود، تا حد زیادی تنش را کم می کند.

 هنگامی که همسرتان شروع به توهین و فحاشی میکند، خونسردی خود را حفظ کنید  و واقع بین باشید. از خودتان بپرسید آیا  واقعا حرفهایش درست است؟ سعی کنید در نظر داشته باشد که قصد او چیست و سعی دارد شما را عصبانی کند و به خواسته اش برسد، پس بهتر است همه ی آنها را به خودتان نگیرید. 


ترک محل دعوا

ترک محل هم  یکی از راهکارهای ساده و شاید بهترین راه حل ها باشد. وقتی متوجه شدید  همسرتان عصبانی است و شروع توهین و فحاشی  نزدیک است ، به هر ترفندی که شده او را تنها بگذارید. به این طریق می توانید خشم همسرتان را کنترل کنید و از بددهنی های او جلوگیری نمایید. کاملا جدی و مصمم این کار را انجام دهید.

کشف کنید که دلیل اصلی رفتار همسرتان چیست، شاید بهتر باشد یک بررسی جامع روی رفتارهای توهین آمیز همسرتان داشته باشید. برای این کار بهتر است رفتارها را همراه با پیش آیندها یعنی علت رفتار و پیامدها یعنی نتیجه ی ان  رفتار و موقعیت، را یادداشت کنید. 

همچنین شاید با تغییراتی در سبک رندگی تان و نوع رفتارتان روی رفتار های همسرتان اثر گزار باشید.

 سعی کنید با بیان عبارات  و یا جملاتی او را به فکر به رفتارش وا دارید، و او را به آرامی به ترک رفتار های قبل و انجام رفتارهای جدید متمایل کنید و عادت بدهید.

وقتی بحث بالا می گیرد دعوا را خاتمه دهید و مکالمه خود را به زمان دیگری موکول کنید ، این کار به شما و همسرتان اجازه می دهد تا هر دوی شما کمی ارام شده و خشم تان فروکش کند تا رفتاری بهتر داشته  باشید .

احساسات منفی و حال خود را با او در میان بگذارید .

ابراز احساس بسیار مهم است .در زمانی مناسب که ارامش بر قرار است به او بگویید چقدر از این موضوع ناراحت هستید .

به جای نشان دادن خشم و فحاشی کردن روش مناسب برای  صحبت کردن  و نحوه برخورد با همسر بددهن را بیاموزید و از کلمات مناسب برای مطرح کردن  احساسات خود کمک بگیرید ..

در خاتمه تاکید می کنم ناشنیده و نادیده گرفتن همسر فحاش و بددهن یعنی نوعی بی تفاوتی در مقابل رفتارهای نامناسب همسر، که احساس بی ثمر و بی نتیجه بودن رفتارش را برایش نمایان  بکند و نرسیدن به  خواسته اش  که منجر به چنین رفتاری شده است بسیار مهم است.

موفق باشید

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 37 ساله )

سلام . وقت بخیر
من دختری 36 ساله و مجرد هستم . یک سال پیش از طریق یک سایت کاری با آقایی 39 ساله آشنا شدم. از همان ابتدا رابطه ما به صورت مجازی و کاری بود. تا اینکه اون آقا به من گفت که مجرد هست و به خاطر درگیری های شغلی تا حالا ازدواج نکرده و از من خواست تا با هم بیشتر در ارتباط باشیم تا بیشتر از هم شناخت پیدا کنیم.

کم کم این ارتباط بیشتر شد و ما تقریبا هر روز با هم چت میکردیم و خوب طبیعتا علاقه ای هم بین ما شکل گرفت. البته ابراز علاقه و تمایل و اصرار به دیدار حضوری از طرف ایشان بسیار زیاد بود ولی من به دلیل فرهنگ و اعتقادات خودم و خانواده ام هرگز ایشان را از نزدیک ملاقات نکردم.

راستش میخواستم مطمئن بشم که حتما مجرد هستند. شروع کردم به تحقیق کردن در موردشون و متوجه شدم که تمام حرفاشون دروغ بوده و نه تنها مجرد نیستند بلکه یک پسر هشت ساله هم دارن. خوب من بعد از فهمیدن حقیقت به بدترین شکل ممکن ارتباطم را قطع کردم .

اما از آنجا که متوجه شدم خانمشون بسیار زن باوقار و خوبی هستند و برای زندگی مشترکشون خیلی تلاش میکنند دلم براشون میسوزه و میگم که حتما باید حقیقت این فرد خائن را به همسرشون بگم . چون اون طور که من متوجه شدم من تنها کسی نبودم که این دروغها را بهم گفتند و ارتباطات دیگری هم دارن.

حالا سر دوراهی موندم از طرفی میگم اگر من حقیقت را بگم با توجه به اینکه کلی عکس و فیلم و چت از ابراز علاقه های اون مرد دروغگو دارم حتما خانمشون حرفم را باور میکنه و ممکنه کارشون به جدایی بکشه و اونوقت تکلیف بچه شون چی میشه ؟
از طرفی هم دلم میخواد اون مرد دروغگوی خائن را رسوا کنم که دیگه به این راحتی با چهره مظلوم و ظاهر فریبنده خانم خودش و بقیه خانم ها را فریب نده .

لطفا راهنماییم کنید به خانمشون بگم یا بیخیال بشم و به زندگی خودم برسم؟! متشکرم

 

 

 

مشاور:__________________________________________

 

با سلام، خیلی ناراحت شدم از تجربه ای که مسلما برایتان سخت بوده و خوشحالم از اینکه با درایت و مدد گرفتن از عقل سالم این مسئله که می توانست عواقب سخت تر و درد ناک تری در پی داشته باشد را پشت سر گذاشتید .

من متوجه خیر خواهی شما شدم که قصد دارید ذهن همسر این اقا را به حقیقت روشن کنید و از طرفی با رسوا کردن آقا کمی از ناراحتی تان کاسته شود .

اینطور که بیان کردید شما تنها خانمی نبودید که این اقا قصد فریبش را داشته اند و دست ایشان یا برای همسرشان رو شده و یا دیر یا زود متوجه روابط خارج از زناشویی  شوهرش خواهد شد .

شاید بهتر باشد با توجه به سن فرزندشان شما مسبب بر هم زدن زندگی شان نشوید، چراکه با دقت نظر و پیگیری که در شما دیده می شود نتیجه را پیگیر خواهید شد و چه بسا احساس گناه و خود سرزنشی برای شما در پی داشته باشد و این مسئله برای شما آسیب زا خواهد شد. در صورتیکه ماه زیر ابر نمی ماند و دیر یا زود حقیقت برای خانم ایشان روشن خواهد شد و انچه باید اتفاق بیفتد حادث می شود.

شاید بهتر باشد از این ماجرا تجربه ای برای شما بماند و از ان عبور کنید و ذهن و انرژی خود را بیش از این درگیر این فرد و این داستان ناراحت کننده نکنید. به جای ناراحتی از اینکه قصد فریب تان را داشته اند و با احساسات تان بازی شده، شاکر خدا باشید که شما را یاری کرده که به چاه نیفتید و خیلی زود و بموقع اسرار برای شما نمایان شده .

در پناه خدای مهربان باشید .🌹

ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 22 ساله )

سلام وقتتون بخیر
من و همسرم ۳ساله ازدواج کردیم من ۲۲ساله هستم و همسرم ۲۸ساله.
من یه دوست صمیمی داشتم که ایشون همراه نامزدش به خونه ما رفتامد داشتن ما باهم بیرون میرفتیم و رابطه خوبی داشتیم اما همسرم خیلی از دوستم خوشش نمیومد و دائم میگفت که بزارمش کنار تموم رفتامد هام بخاطر اصرار من بوده ولا همسرم تمایلی نداشت.
گذشت و من با همسرم بحثم شد برای اینکه دوستم بزارم کنار منم برای اینکه شر بخابه دوستمو کنار گذاشتم جواب زنگا و پیاماشو نمیدادم. یکی دوماهی گذشت از اون قضیه همچی خوب بود یه رو همسرم با عصبانیت شدید اومد خونه و بهم حمله کرد واقعا انقدر کتکم زد و با کمربند منو زد که واقعا هیچ جونی تو تنم نمونده بود ینی بگم که خدایی زنده موندم. موبایل و تلفن خونه رو جم کرد منم دیگه باهاش صحبت نکردم کلا اصلا صحبت نمیکردم حتی وقتی پدر و مادرم یا پدر و مادر اون زنگ میزدن به گوشیش نگران حالم بودن. همسرمم بخاطر عذاب وجدانی که گرفته بود بخاطره کتکای بدی که بهم زده بود یه روز نشست پیشم گفت حدیث(دوستم) باهاش تماس گرفته و گفته که زنت با مردا رفتامد داره و چت میکنه و قرار میزاره و بعد هم رفته بود که رفته بود
همسرمو بخشیدم درسته زود تصمیم گرفته و قضاوت اشتباه کرده اما دوستمو هیچوقت نمیبخشم. حالا ام همسرم از چشمم افتاده هرکاری واسم میکنه که به چشمم بیاد من یاد اون اتفاقات میفتم و گریم میگیره احساس میکنم افسردگی گرفتم منو همسرم عاشق هم بودیم اما الان. لطفا میشه راهنماییم کنید

 

 

مشاور :__________________________________________________________

 

با سلام به شما دوست گرامی:

همیشه باید در هر لحظه و در هر مکان ها مراقب زندگی خود باشیم وقتی که فردی ازدواج می کند به خانواده جدید خود تعلق دارد و باید همیشه خانواده خود را نسبت به دوست، فامیل یا هر کس دیگر ارجعیت بدهد.

البته این بدین معنا نیست که هیچ کس ارتباط نداشته باشیم، انسان ها از همان ابتدای خلقت است افرادی اجتماعی هستند و هیچ گاه نتوانسته اند تنها زندگی می کند پس در هر شرایطی ما نیاز به دوست و رفیق داریم. اما نکته این جاست که باید در انتخاب دوست دقت بالایی داشته باشیم مخصوصا بعد از ازدواج، زیرا دیگر تنها نیستیم که تنهایی تصمیم بگیریم. علاوه بر آن باید در دوستی های مان حد تعادل را رعایت کنیم قرار نیست همه که راز های زندگی مان یا مسائل ریز و درشت را برای دوست تعریف کنیم همان گونه که امام علی علیه السلام فرموده اند: (با دوست خود به گونه‌ای رفتار کنید  که امکان دارد روزی دشمن تو شود و با دشمن خود به گونه ای رفتار کنید که روزی دوست شما شود). پس باید در دوستی های خانوادگی کاملا دقت کنیم و آنها را وارد حریم خصوصی زندگیمان نکنیم.

مسئله بعدی در مورد کاری که همسرتان نسبت به شما روا داشته: کنید مقداری با خودتان تفکر کنید اگر شخصی در مورد همسر شما چنین حرف‌هایی را می‌زد شاید شما عکس العمل‌های بدتری  از خود نشان می دادید انسان جایزالخطاست، او اشتباه کرده و از از کرده خود پشیمان است، اگر شما به این رفتارهای خود نسبت و همسرتان ادامه دهید دقیقاً همان چیزی است که دوست شما نقشه کشیده بوده یعنی همان که بین  شما اختلاف بیاندازد به هرحال همسرتان  آن لحظه عصبانی بوده، درست است کار او توجیهی ندارد، اما گذشت را برای همین لحظات گذاشته‌اند. سعی کنید آن روز را فراموش کنید و به همسرتان محبت کنید چه از لحاظ کلامی از لحاظ عاطفی و جنسی شاید در لحظات اولیه برای شما سخت باشد و احساس کنید که غرور تان پایمان می شود اما به مرور لذت گذشت شما را سر ذوق می آورد و به مرور زندگی تان شیرین می شود.

برای بیشتر شدن محبت خود و همسرتان می توانید به مسافرت بروید یا گردشهای آخر هفته دونفره را بیشتر کنید. حتی اگر محبت شما ظاهری هم باشد اما آن را انجام دهید زیرا به مرور همه چیز حل می شود، به زندگی های زناشویی اطرافتان نگاه کنید مطمئناً مشکلات بسیار بیشتری نسبت به شما دارند پس این مسئله کوچک را برای خود بزرگ نکنید و حس افسردگی را از خود دور کنید لحظاتی را در خانه ایجاد کنید که سبب شادی تان شود که این حس افسردگی از شما دور کنید. به خودتان امید بدهید و نگذارید نا امیدی و افسردگی شما را از پای درآورد.

 البته نکته مهم را نباید فراموش کنیم و آن یاد خداست با یاد خدا دل  آرام می شود خواندن قران رفتن به زیارتگاه ها خواندن دعای توسل را فراموش نکنید زیرا سبب آرامش شما خواهد شد البته اگر مشکل تا ادامه دارد می‌توانید از یک مشاور خوب کمک بگیرید.

 

مراجع : ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 27 ساله )

سلام خسته نباشید.فک میکنم مشکلم خیلی حاده..لطفاکمکم کنین.دیشب شوهرم توی روم زد وواقعاناراحت شدم.گف که من نمیتونم برنامه ریزی کنم یاهدف داشته باشم.من ادم شادوخوشحالی بودم ولی الان نیستم.اعتمادبنفسم اومده پایین.افسردگی گرفتم...نمیدونم چیکارکنم...سردرگم شدم...لطفابهم کمک کنین...


مشاور:___________________________________

 


با سلام خدمت شما دوست و همراه گرامی .
متوجه حال شما و ناراحتی تان شدم .با اینکه افسردگی به لحاظ شیوع و گستردگی در ابتلا ی به آن ، به عنوان سرماخوردگی روانی یاد می شود ،تمام زندگی فرد را مختل می نماید و روی تمام جنبه های زندگی اثر خود را می گذارد .

افسردگی ثمره ی  فقدان  چیزی یا کسی ست و  همچنین حاصل ناامیدی است .چه بسا فقدان رویاهایی که نقش بر آب شده آند باشد.به عبارتی عدم تطابق و انتظار آنچه که تجربه می کنید ،با آنچه که با خود می اندیشید.ید و یا رویاپردازی می کرده آید .از دلایل پیدایش آن می تواند باشد .

یکی از روانشناسان برجسته اعتقاد داشت وقتی فردی به شما مراجعه می کند ، ابتدا بررسی کنید مشکل از سمت اطرافیان او نباشد و افراد سالمی او را احاطه کرده باشند .

قبل از هرچیز فکر کنید ، از حال و اوضاع تان در حال حاضر ناراحت هستید یا اشاره ی مستقیم همسرتان به مشکلی که با آن درگیر هستید و به نوعی مورد سرزنش قرار گرفته آید ، شما را  تا این حد رنجانده است که به  فکر گرفتن کمک از متخصص افتاده اید .دلیل این احساس نیاز بسیار مهم هست  و چه بسا مشکل گشا هم باشد .

هیجان مرتبط با افسردگی ، غم است .وغم هم  مرتبط با گذشته است.افسردگی به نوعی خشم نسبت به خویشتن معرفی شده است.احساس ناامیدی نسبت به آینده و تغییر اوضاع .و نارضایتی از هم اکنون .ناکامی از انچه که برای شخص مهم بوده است و ان را دوست می داشته است .

بی علاقگی و بی انگیزگی و حتی کمبود انرژی کافی برای اتخاذ هدف و برنامه ریزی و یا  گرفتن تصمیمی برای رسیدن به آن.

اینها که بیان شد خلاصه ای از گفته های شما در شرح حالی ست که برای ما نوشته اید .

بله اگر این چنین است احتمالی دال بر افسردگی شما می رود که بعد از بررسی های بیشتر و مصاحبه ی بالینی می توانیم قطعی ترو با اطمینان بیشتری  چنین تشخیصی روی مشکل شما بگذاریم .

البته بی برنامگی از اثرات کمالگرایی هم می تواند باشد که به صورت اهمال کاری و بی انگیزگی خود را نشان داده باشد .

قبل از آنکه بخواهیم به بررسی علل آن بپردازیم یک مسئله روشن و واضح است آن هم ایراد در سبک زندگی شماست که چنین احوالی را حاصل نموده است .

سبک خوابیدن و بهداشت خواب ، سبک تغذیه ی شما و میزان تحرک  و ورزش شما بسیار مهم است.همچنین داشتن یا نداشتن تفریح از مسائل مهم در سبک زندگی محسوب می شود .

خوابیدن در ساعات طلایی یعنی بین ساعت ۲۲ تا ۳بامداد برای دفع سموم بدن و بهزیستی  روان و بدن حائز اهمیت بالایی است .سیستم عصبی برای کارکرد مثبت نیاز شدیدی به خواب و بهداشت خواب دارد .

همچنین ورزشی دائمی و فارق از مدال و رتبه و مسابقات ، علاوه بر سلامت جسم ، سلامت روان را به همراه دارد.پیشنهاد می شود سریعا در یک باشگاه در رشته ای که بیشتر به ان متمایل هستید ثبت نام کنید .و به هیچ وجه ان را رها نکنید .

پیاده روی روزانه به میزان حداقل بیست دقیقه آن هم با قدم های تند و سریع منجر به ترشح دوپانین در مغز می شود .دوپانین در ایجاد حال خوب و ایجاد انگیزه و حرکت  به سمت هدف اثر بخشی دارد ..وان احساس خوب که هنگام پایان  یک کار و فعالیت به انسان دست می دهد یکی از آثار وجود دوپامین می باشد .لذا پیاده روی روزانه را نیز در برنامه ی روزانه ی خودتان قرار دهید .

بهداشت تغذیه و استفاده از مواد مغذی و مصرف موادی که دارای ویتامین ها و املاح  مورد نیاز بدن هم تنها به رشد و سلامت بدن نمی انجامد بلکه روی سلامت روان و  عملکرد درست مغز نیز موثر است .

ارتباطات اجتماعی و بین فردی هم تاثیر خاص خودشان را در این راستا می گذارند .

گاهی روابط بین فردی با نزدیکان اثر مستقیم و بسزایی روی خلق انسان دارد .خصوصا اگر رابطه ای با افراد سمی داشته باشیم با گذر زمان و تداوم رابطه با افراد سمی ممکن است اختلالاتی در خلق ما و یا احساس ارزشمندی ما پدید آید .

برخی از این رفتار ها مثل انتقاد گری ، سرزنش گری ، قضاوت گری ، ناارزنده سازی ، ایراد گرفتن های پی در پی ،تحقیر، احساس نقص و شرم را  در فرد ایجاد و یا به شدت  فعال می نماید .افراد سمی را در اطرافیان و نزدیکان خودتان جستجو نمایید .

دقت کنید چه کسانی این احساس کافی نبودن ، ارزشمند نبودن و یا ناتوان بودن را در شما بالا می برند .

پیشنهاد می شود قبل از هر کاری به یک روان پزشک مراجعه فرمایید .به نظر می رسد نیاز به درمان دارویی و روان درمانی به صورت توآم ، به شما در فهمیدن چگونگی پیدایش این اختلال و همچنین درمان آن،  یاری رسان باشد .

همچنین لازم است مورد چکاپ. کامل و آزمایش خون قرار بگیرید و از صحت و سلامت جسمی خود اطمینان حاصل نمایید .گاهی بیماری ها یا. اختلالات هورمونی اثر مستقیم ، بر خلق ، و روان ما می گذارند .به عنوان مثال کم کاری تیروئید ،خلقی افسرده را به همراه دارد.

ارتباطات جمعی و حضور در اجتماعات و مهمانی ها هر چند هم که برایتان دردناک و آزاردهنده  باشد و میل ، حوصله و  یا علاقه ای به شرکت در آن ها نداشته باشید ،  برای تان مفید و الزامی هستند .انزوا و پناه بردن به غار تنهایی مشکل شما را مزمن تر خواهد کرد .در تلاش باشید که در شبانه روز حداقل سه کار مفید ، خوب یا خیر که توام با مهربانی و شفقت باشد برای دیگران  یا خودتان انجام دهید .

مهربانی با دیگران ..یاری دادن و کمک کردن ، حال انسان را به شکلی جادویی بهبود می دهد .برای اتفاقات یا درد و رنج های تان معنا بیابید .و آنها را راه و امکانی برای رشد و تعالی خودتان در نظر بگیرید .و این مهم را از یاد نبرید ، دنیا سراسر  فراز و نشیب است و انسانی بی نقص و کامل وجود ندارد .

واقعیت این است که همه ی انسانها اشتباه می کنند ودر این دنیای پیرامون ما هیچ کس  بدون خطا و اشتباه یا بدون تجربه ی  شکست وجود ندارد ..

هر کس در زمین و میدان زندگی خودش با چالش ها و ناملایمات زندگی اش دست به گریبان است و این تنها شما نیستید که دچار ناراحتی و یا دردی شده اید یا مشکلات و سنگ تنها در مسیر زندگی شما قرار داده نشده است و واقعیت زندگی این چنین است که ، هر کس به طریقی درگیر است و این موضوع  به معنای اشتراکات انسانی تلقی می شوند .

زندگی دشوار است .برای هر کسی به نوعی متفاوت از دیگری سخت و  دشوار است ، لذا لازم است با خودمان و دیگران با شفقت و مهربانی در ارتباط باشیم و همدلانه در کنار همدیگر ،  در رفع یا کاهش درد ها و رنج ها ی زندگی کوشا باشیم .

پیشنهاد می شود کتاب سیلی واقعیت نوشته ی دکتر راس هریس را مطالعه فرمایید .جاری باشید همچون آب .ایستایی و بی تحرکی باعث مرداب شدن ، می شود و حرکت و تکاپو باعث ایجاد شور و سر زندگی در شما خواهد شد و همچون رودخانه ای خروشان و حیات بخش  شما را به اهدافتان می رساند.

برای هدف گزینی لازم است ابتدا ارزش های خود در زندگی را مورد بررسی قرار دهید و در راستای آنها اهدافی برگزینید .می توانید برای این کار از روانشناسان بالینی بهرمند شوید

در پایان تاکید می کنیم:
سریعا درمان را پیگیری نمایید. پس از ازمایشات ازمایشگاهی به روانپزشک و روانشناس بالینی مراجعه فرمایید .ضمنا مدیتیشن ، یوگا و مراقبه به شما کمک بسیاری می توانند بکنند .ترجیحا به دامان طبیعت بروید .طبیعت حال درون را بهتر می کند و به رشیدن به تعادل کمک می کند.

با آرزوی سلامتی برای شما ،امید وارم آنچه بیان شد برای رفع مشکل شما مفید و کاربردی واقع شده باشد .
در پناه خدای مهربان باشید .

/* Image */ a:nth-child(4) img{ display:inline-block; width:1357px; } /* Link */ .hdr_right .title h1 a{ display:none; } /* Heading */ .hdr_right .desc h2{ display:none; } /* Links */ .footer .cnt .links{ display:none; } /* Pagination */ .mod_center .pagination{ display:none !important; }