میلاد شماخته

دکترای روان شناسی ، مشاور خانواده و پژوهشگر اسلامی

میلاد شماخته

دکترای روان شناسی ، مشاور خانواده و پژوهشگر اسلامی

بیوگرافی :

میلاد شماخته

✴️کارشناسی و کارشناسی ارشد روان شناسی از موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)

✴️دکتری روان شناسی (گرایش قرآن و روان شناسی) از جامعة المصطفی العالمیة

✴️ دانش آموخته سطح۴ حوزه علمیه قم

✴️پژوهشگر روان شناسی اسلامی، مدرس حوزه و دانشگاه

✴️مشاور خانواده در ️مرکز مشاوره سماح (قم-صفاییه-کوچه۱۷):جهت اخذ نوبت 02537838080
(قم-شهرک مهدیه): اخذ نوبت 02532960717






فیلم های آپارات

۱۲ مطلب با موضوع «تربیت فرزند» ثبت شده است

سلام. روز بخیر
من حدود ۶ ساله از همسرم به دلیل اعتیاد و فساد اخلاقی جدا شدم و یک فرزند دختر دارم که زمان جدایی ۲ سال و نیمش بود و الآن ۹ سالشه و حضانتش با خودمه.

هوش هیجانی چیه و تأثیر روی تربیت فرزند چیه ؟

 

پاسخ روان شناس : __________________________________

 

سلام وقت بخیر

هوش هیجانی یعنی شناخت و کنترل عواطف و هیجان‌های خود و دیگران!

 

مادری که هوش هیجانی بالایی دارد، موفقترین مادر در تربیت فرزندش است.

🔻مادر با هوش هیجانی بالا، با فرزندش همدلی میکند نه همدردی! یعنی به جای فرزندش رنج نمیبرد، اما میتواند خودش را جای فرزندش بگذارد و دنیا را از دید او ببیند.
🔻مادر با هوش هیجانی بالا، احساسات خودش را میشناسد، پس آنها را روی فرزندش نمیریزد. مثلا اگر خسته است، ناراحت یا عصبانی است، به خودش حق میدهد، اما با احساساتش راحت است و میتواند به موقع آنها را مدیریت کند.
🔻مادر با هوش هیجانی بالا، تمام مدت به این فکر نیست که مبادا بچه اش ناراحت یا اذیت شود، چون میداند نمیتوان همیشه حال فرزندش را خوب نگه دارد.
🔻مادر با هوش هیجانی بالا میداند یک بچه ی سالم تمام احساسات را تجربه میکند. پس عصبانیت، حسادت یا غم هم جزو زندگی طبیعی است.


👈اگر روی هوش هیجانی خودتان کار کنید، خانواده خوشبخت تری خواهید داشت!

 


سلام خسته نباشی یک بچه دارم خیلی خیلی شیطان 2وسالونیمشه هم خیلی می زنه گوش می گیره سیلی می زنه هر جا بریم شیطانی 100 برابر می شه همه رو می زنه نمی تونم جایی بریم خیلی خسارت می زنه نمی شینه چی کارش کنیم لطفا جواب بدیند
غذا هم نمی خوره اشتها نداره همش می گه سیرم وزنش پایین 5ماهه رو 10 کیلو مونده

 

 

مشاور ________________________________________________________

 

سلام وقت بخیر

به چند دلیل شیطنت در کودک در دو سه سالگی زیاد می شود:

1. در حال تکامل مغز

در کمال ناامیدی، اغلب فراموش می کنیم که مغز کودکان خردسال هنوز در حال رشد است. مهارتهایی مانند خودتنظیمی پس از تلاش دقیق و مداوم والدین در کودکان ایجاد می شود. بنابراین اگر کودکتان به هشدار شما گوش نمی دهد و یا خشمگین می شود یا از شما سرپیچی می کند، ممکن است به این دلیل باشد که هنوز ناحیه ای از مغز که با خود کنترلی درگیر است کاملا رشد نکرده است. صبر و تلاش مداوم از طرف شما لازم است.

 

2. تاثیرات جسمی

گرسنگی، تشنگی، کمبود خواب یا بیماری می تواند از بسیاری جهات حتی بزرگسالان را تحت تأثیر قرار دهد و باعث تحریک پذیری آنها شود و برای کودکان، این اثرات دو برابر است. بنابراین اگر آنها خسته یا گرسنه هستند یا شیرینی زیادی خورده اند، تمایل به فعالیت بیشتری دارند و در نتیجه فعالیت بیشتری انجام می دهند.

3. خیلی زیاد، خیلی سریع

فعال نگه داشتن بدن و ذهن کودک بسیار حیاتی است، اما این امر باید با استراحت مناسب نیز متعادل شود. گاهی اوقات وقتی کودک شما به دلیل تحریک بیش از حد احساس استرس می کند (ممکن است به دلیل معاشرت یا فعالیت بدنی باشد)، رفتار او ممکن است تغییر کند. ممکن است احساساتی را بروز دهد یا بیش فعال باشد. وقتی کودکان در زندگی تعادل و فعالیت خوبی داشته باشند، این رفتار کاهش می یابد.

4. نیاز به استقلال
به عنوان والدین، ممکن است دوست داشته باشید فرزندتان استقلال داشته باشد، اما وقتی کودک واقعاً تلاش می کند کارهای خود را به تنهایی انجام دهد، شما ناراحت می شوید. بنابراین وقتی کودک نوپای شما در انتخاب لباس شخصی خود لجبازی می کند و در نهایت با پوشیدن لباس عجیب و غریب به مدرسه می رود، سعی کنید صبور باشید. بدانید که تصمیم هر چقدر احمقانه یا غلط به نظر برسد، او تازه یاد می گیرد که استقلال داشته باشد.

5. احساسات شدید

احساسات قدرتمندی مانند ترس، ناراحتی یا سرخوردگی می تواند فرزندان را ناراحت کند ، زیرا آنها به این احساسات عادت ندارند و مکانیسم های خوبی برای کنار آمدن با چنین احساساتی در سنین جوانی ندارند. بنابراین هنگامی که کودکان بیش از حد تحت فشار قرار می گیرند، ممکن است احساس خود را بروز دهند، فریاد بزنند، گریه کنند، یا سخت شوند. اینها شیوه هایی است که کودکان احساسات خود را بیان می کنند. اگر کودک شما در حال انفجار احساسات است یا فریاد می کشد یا گریه می کند، باید در این مدت از او حمایت کنید و به او بیاموزید که چگونه با احساساتش کنار بیاید. در چنین شرایطی سر فرزند خود فریاد نزنید، با لحنی ملایم و یکنواخت صحبت کنید.

6. نیاز به سوزاندن انرژی

کودکان اغلب انرژی زیادی دارند که باید سوزانده شود. آنها دائماً به فعالیت بدنی مانند دوچرخه سواری، دویدن یا بازی در فضای بیرون نیاز دارند. بنابراین اگر کودک شما در مواقعی که قرار است بخوابد یا چرت بزند بیقرار و فعال است، این نشانه آن است که باید انرژی خود را بسوزاند.

7. بی ثباتی

هر خانواده قوانین اساسی خاصی برای کودکان دارد که انتظار می رود کودکان به آنها پایبند باشند. اگر فرزند شما از هیچ قانونی پیروی نمی کند یا اگر در مورد قوانینی که برای فرزند خود وضع کرده اید ملایمت نشان دهید، ممکن است کودک شما ناامید شده و عمل ناشایست انجام دهد. بنابراین هنگام تنظیم قوانین و انتظارات از کودک خود ثابت قدم باشید. او وقتی بداند که از او چه انتظاری می رود، بهتر پاسخ می دهد و رفتار می کند.

8. خلق و خوی شما

انسانها بطور کلی تحت تأثیر خلق و خوی افراد پیرامون خود قرار می گیرند. بنابراین، اگر رفتاری منفی یا عصبانی نسبت به فرزندتان نشان دهید، ممکن است او همان رفتار را منعکس کند. اگر درمواجهه با آنها آرام و صبور باشید، او نیز همان را در مقابل شما نشان می دهد.

9. عشق به بازی

اگر کودک شما قبل از بیرون رفتن از خانه، برای شوخی کفش یا کلیدهای ماشین را مخفی می کند، دلیل آن این است که عشق ذاتی به بازی، به خصوص با والدین دارد. این نشانه ای از رفتار آنان برای جلب توجه است و شما باید درک کنید که فرزند شما می خواهد شما با او وقت بگذرانید.

10. خصوصیات مختلف

هر کس دارای ویژگی ها، نقاط قوت و ضعف های مختلف است. بعضی از افراد انگیزه و تمرکز دارند در حالی که دیگران دلسوز هستند. در مورد کودکان نیز همین طور است و این ممکن است بر رفتار آنها تأثیر بگذارد. شناختن نقاط قوت آنها هنگام برخورد با رفتارهای شیطنت آمیز مهم است.

ببینید دقیقا کجای این نیازهای کودک برطرف نشده  و اون قسمت رو سرمایه گذاری کنید.


موفق باشید

 

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 27 ساله )

سلام و خسته نباشید من تمام سایت هارو بررسی کردم هرکس یه چیز نوشته و با یه مرکز که به سوالاعات مذهبی پاسخ میدن هم صحبت کردم و گفتن در رابطه با نزدیکی به منظور انعقاد نطفه در شب چهارشنبه علی الظاهر مشکلی وجود ندارد اما باز یکم دلم نا آرامه اگه میشه یه راه حلی به من نشون بدین
من زمان تخمک گذاریم همزمان با قمر در عقرب بود که دکتر گفته بودن باید اقدام کنم اما چون شک داشتم انجام ندادم و قمر در عقرب رو گذروندم و بعد از اون هم صدقه دادم بعد اونم افتاد وسط ماه قمری که دیروز باشه بازم نشد الانم دوباره افتاده شب چهارشنبه من باید چیکار کنم؟ آیا سندی وجود داره مبنی بر اینکه شب چهارشنبه برای بسته شدن نطفه خوب نیست و مشکلی برای جنین پیش میاد یا خیر؟ من میتونم صدقه بزارم کنار و اقدام کنم؟


مشاور: _______________________________________________________________________

 

سلام. از تقویم همسران استفاده کنید و دقیق طبق اون دستورات عمل کنید... زمان تخمک گذاری معمولا دو سه روز از چهاردهم تا شانزدهم هفدهم ادامه داره، بهتره زمانتون رو با وقت مناسب و سفارش شده هماهنگ کنید... ان شاءالله درست میشه

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 29 ساله )

سلام،من یه دختر ۱۸ ماهه دارم و از وقتی که غذا خوردن رو واسش شروع کردم چون غذا نمیخوره و وزن نمیگیره خیلی عصبی میشم و تاحالا چند بار کتکش زدم حتی همون موقع که کوچیکتر بود،نمیتونم خودمو کنترل کنم عصبی میشم ولی بعدش دلم واسش میسوزه.

خودم وقتی بچه بودم خیییلی از مامان بابام کتک میخوردم سر هر چیزی و خیلی دعوام میکردن،حتی یادمه زمانی که حدودا ۶ ساله بودم همش فکر میکردم که مامان واقعیه خودم فوت شده و بعدش بابام با این خانوم که الان مادر منه ازدواج کرده.

حتی تا دوران دانشجوییم این کتک ها ادامه داشت و هنوزم وقتی میرم خونه پدریم با مامانم دعوامون میشه.واقعا درمونده شدم هیچ دلخوشی ای ندارم همش حس میکنم شوهرم دوستم نداره با اینکه خودش میگه دوستت دارم ولی بلد نیستم بروز بدم،منم فکر میکنم دروغ میگه و خانوادشو بیشتر از من دوست داره.

تا حالا خیلی بفکر خودکشی افتادم ولی خب میترسم.تو سن ۱۶ سالگی هم یبار از دست مامانم میخواستم خودکشی کنم و کردم ولی داداشم رسید و به دادم رسید.


مشاور: ________________________________________________________________

 

سلام خدمت شما
متوجه ناراحتی ها و مشکلات شما شدم و بسیار متاسفم از انچه در کودکی گذرانده اید .بله .شما حق دارید .اینکه  کودکی را همراه با سختی گذرانده اید .و در این مسیر اسیب های فراوانی دیده اید ، قابل درک است .گذشته ی شما مشکلاتی وجود داشته که شما در به وجود امدنش تقصیری ندارید .

این درست که این حالی که امروز دارید و برایتان مشکل ایجاد نموده است ، انتخاب شما نبوده است  ، اما ادامه دادن به این سختیها و یا درمان کردن انها و پایان دادن به این سختی ها و دشواریها انتخابی ست که در دست شماست .این شمایید که انتخاب می کنید .کمک بگیرید .و با رواندرمانی ارامش و اسایش را به خود و اطرافیانتان هدیه دهید .شما با این احوال بار سنگینی بر دوش دارید و من هم متوجه فشاری که بر روی شانه های شما ست، هستم .شما در به وجود امدن این مصائب اختباری نداشته اید ولی برای  پایان دادن به این محنت  باید خودتان وارد عمل شوید .تصمیم گیرنده شماهستید .

مسئله ی دیگر ،اینکه شما خودتان تجربه کرده اید که این سوء رفتارها از طرف والدین به هنگام کودکی چه عواقب سخت و دردناکی در پی خواهند داشت ..بله من  درک می کنم تا چه حدی به صورت همه جانبه تحت فشار واقع شده اید . .نمی خواهم احساس گناه یا خود سرزنش گری هایتان را افزایش دهم ولی این مشکلاتی را که خودتان زخمی شده ی انها هستید ، خودتان به صورت اگاهانه به فرزندتان تحمیل نکنید .چه بسا والدین شما از نتیجه ی رفتار هایشان اگاه نبوده اند و نااگاهانه چنین رنجی را به شما تحمیل نموده اند .لیکن شما که خودتان  رنج کشیده ی این نوع برخورد والدین بوده اید ، شایسته نیست اگاهانه چنین کنید . .به این منظور پیشنهاد میکنم و لازم است در اسرع وقت به روانپزشک مراجعه فرمایید .که با کمک درمان دارویی  اماده ی رواندرمانی شوید .و همراه با دارو درمانی ، تحت روان درمانی قرار بگیرید .

تله های زندگی در کودکی و در هشت سال نخستین شکل می گیرند .ووجود انها بستگی دارد به نوع ارضا شدن نیاز هایی که کودک دارد .رشد و تحول در کودکی تنها غذا و اب و بهداشت نیست و نیاز های کودک ادمی بیش از نیازهای فیزیولوژیکی ست و بعد روانی و عاطفی ان  از اهمیت بالایی برخوردار است چر ا که به نوع دلبستگی اش می انجامد  که ایمن باشد یا نا ایمن و به تبع ان شکل گیری شخصیتش و روابط بین فردی اش و در نهایت کل زندگی اش به چگونگی ارضا نیاز هایش بستگی دارد . .لذا جای هیچ گونه تعلل و درنگی وجود ندارد .هر چه سریع تر اقدام نمایید و به این درد و رنج دشوار پایان دهید .

در مورد رابطه با همسرتان هم این طور که فرمودید ، روان بنه ها و طرحواره های ناسازگاری در شما وجود دارد که هنگامی که فعال می شوند ، چنین حس هایی به شما دست می دهد .پیشنهاد می کنم برای روان درمانی ، رواندرمانگری را انتخاب کنید که تخصصی در این زمینه ( طرح واره درمانی ) داشته باشد .به شما پیشنهاد می کنم کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشته ی جفری یانگ را حتما مطالعه کنید .مخصوصا از فصل پنج به بعد برای شما مفید فایده خواهد بود .عزیزم دقت داشته باشی ، دریافت کمک از متخصص ، علاوه بر اهمیتی که برای سلامت و ارامش شخص خودتان و بس از اثر بخشی ان بر فرزند پروری شما ، برای حفظ رابطه ی زناشویی شما هم اهمیت بسزایی دارد .

بزرگوار، خلق پایین و کندی حسی حرکتی، روانی  و بی انگیزگی از مشخصه های بارز افسردگی ست .اجازه ندهید باعث تعلل شما در گرفتن کمک شود .
امید وارم هر چه سریعتر ارامش و اسایش به شما بازگردد 🤲.
در پناه خدای مهربان باشید .🌹

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 32 ساله )

سلام خسته نباشی. چند مدتی هست پسرم بطور عجیبی فریاد میزنه خشمگین میشه. حرف مادر و پدرم رو قبول نداره. دوستانش رو فقط آدم های منطقی میدونه. چند وقتیه هم هست متوجه شدم تو اینترنت با دختر حرف میزنه. واقعا کم آوردم. همیشه گریه میکنم چرا این پسر اینجوری شد. پسر خوبی بود بچه ممتاز مدرسه الانم هست. ولی گوشیشو با هزار ترفند رمزشو باز کردم میخونم میبینم. حرف از فرار ازخونه، خود کشی میکنه. تازگیا هم که باهاش حرف میزنم بهم فحش میده منم تندی میکنم باهاش دست بهم بلند میکنه. پدرش هم که کلا بی مسئولیت هست. چه برسه به فرزندانش برسه. زندگی خرج و مخارج بچه ها رو دوش منه. خیلی افسرده شدم و سردرگمم. چه کنم خیلی نگران پسرم هستم 17 سال سن داره. هیچی هم براش کم نزاشتم همیشه هم کنارش هستم ولی نمیدونم چی شد که اینجوری شده. خیلی نیازمند راهنمایی شما هستم. در ضمن هر چی من میگم میگه خفه شو تو دشمن من هستی نمیخوامت و... چه کنم؟


مشاور:_______________________

 

سلام همراه گرامی

 نگرانی شما دباره نوجوان تان قابل درک است. اما همانطور که می دانیم نوجوانی سن بلوغ و بحران است و در عین حال سن خامی و کم تجربه گی. با توجه به سن فرزندتان و اینکه در اواسط بحران بلوغ است و پایان نوجوانی، سعی کنید تا می توانید خود را همراه نشان دهید نه مقابله گر.

در این سن، نوجوان همراهی والدین را می خواهد نه سد راه بودنشان. چرا که استقلال طلبی و غرور در این سن به اوج خود می رسد و از اینکه کنترل شوند و مدام امر و نهی به شدت بیزارند. سعی کنید بیشتر از اینکه او را چک کنید با دوستانشان و حتی خانواده آنها ارتباط بگیرید و او را به سمتی ببرید که ارتباطتان خانوادگی شود. لازم است با تک تک دوستانش دوستانه و دلسوزانه ارتباط بگیرید و بعد با بهترین گزینه که شرایط ارتباط خانوادگی وجود داشته باشد، ارتباط بگیرید. این گونه هم از وضعیت دوستانش مطلع شده اید و هم نشان داده اید همراهش هستید. 

در گام اول به یک بهانه ای، جشن کوچک و دوستانه ای مثلا بعنوان تشویق او به مناسبت کسب نمرات خوب در امتحانات، در حضور شوهرتان، دوستانش را به منزل خود دعوت کنید و پس از آن شما و همسرتان نه به حالت سین جین کردن، بلکه به عنوان آشنایی با دوستانش هم صحبت شوید. به این منظور شما و همسرتان می توانید با واژه های خاله جان یا عمو جان اهل کجا هستید یا پدرتان چه کاره است و از این قبیل سوالات سر بحث را باز کنید. باز هم تاکید می کنم نوع سوالات و برخورد شما نباید احساس عدم امنیت به فرزندتان دهد.

فعلا همین راهکار را پیش بگیرید، ببینیم در ادامه چه اتفاقی پیش خواهد آمد.

موفق باشید

ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 16 ساله )

سلام بنده ۱۶ سالمه سه ساله رمان میخونم جدیدا فراموشکار شدم نمیتونم درس بخونم به قول دوستم شخصیتم بین شخصیت های محبوب رمان گم شده
چیکار باید بکنم؟!

 

 

مشاور: _________________________________

 

دوست عزیزم سلام

 تاثیری که خواندن یک کتاب می تواند و شخصیت، و روح و روان آدمی بگذارد شاید هیچ سخنران یا برنامه تلویزیونی قادر نباشد. شما وقتی کتاب می خوانید مخصوصاً رمان، خود را بخشی از داستان و در قالب یکی از شخصیت ها تصور می کنید به گونه‌ای که ماجرای کتاب انگار برای شما اتفاق می‌افتد. دوست خوب من خواندن داستان و رمان فی نفسه بد نیست اما نباید فراموش کنید که خواندن رمان های عاشقانه که تعریف تخیلی از عشق دارد و در دنیای واقعی اصلا  بدینگونه نیست بیشتر از آنکه برای شما مفید باشد مضر است.
 

 تاثیراتی که چنین کتاب هایی بر ذهن شما می گذارد ممکن است شما را مجبور کند تا سبک زندگی تان را عوض کنید. این گونه رمان ها با ایجاد ذهنیت غیر واقعی نسبت به عشق حقیقی می تواند شما را در آینده از باور و درک کانون عشق خانواده به کلی دور کند. یکی دیگر از آسیب هایی که خواندن این گونه داستان ها به شما وارد می کند این است که در آینده زمانی که قصد ازدواج داشته باشید نگاهتان به شخص مقابل تصویری از شخصیت های کتاب‌هایی است که خوانده اید و در شخص مقابل کسی را جستجو می کنید که در واقعیت قطعاً وجود ندارد.

همچنین که اینگونه رمان های عاشقانه انگیزه شما را نسبت به جنس مخالف تحریک کرده عشق فیزیولوژیک را در شما بیدار می‌کند و موجب می‌شود که شما همه چیز را بر اساس روابط جنسی و نه عقل و درایت برنامه ریزی کنید.

در خصوص فراموشی تان باید بگویم وقتی سرتان  پر از افکار بهم ریخته و متعدد باشد بدون اینکه آنها را دسته بندی کرده باشید به مرور زمان طبیعی است که دچار  فراموشی شوید.این به این دلیل است که وقتی موضوعی اتفاق می‌افتد شما توجه و تمرکز کافی را برای آن موضوع نداشتید. همینطور که ممکن است در سرتان اطلاعات بسیار زیادی داشته باشید به همین دلیل برای یادآوری بعضی از موارد دچار فراموشی می شوید .
 

دوست عزیزم فراموش نکنید که کتاب ها می توانند راهنمای خوبی هم باشند، آنها به دنیای نوجوان ها سرک می کشند حرف هایشان را می فهمند و به آنها کمک می کنند تا انتخاب های درستی در زندگی داشته باشند. 
 

پیشنهاد می کنم سعی کنید کتاب هایی را بخوانید که آگاه کننده و پندآموز هستند. مطالبی که بعضاً در واقعیت اتفاق افتاده اند یا سرگذشت واقعی افراد  هستند. شاید بد نباشد تا کتاب آنه فرانک خاطرات یک دختر جوان را مطالعه کنید.اگر به داستان های پریان علاقه دارید کتاب آشیانه افسانه اثر براندون مول را بخوانید،اگر داستان های طنز می تواند روحیه تان را تغییر دهد مجموعه آبنبات های آقای مهرداد صدقی پیشنهاد خوبی برای شماست. اگر در مورد پذیرش خودتان اینکه شخص کامل یا کافی هستید مشکل دارید کتاب اعجوبه اثر آر.جی.پالاسیو گزینه خوبی برای شماست.
 

اگر احساس می‌کنید که هنوز هم با فراموشی خود نتوانستید کنار بیایید سعی کنید برای مدتی کتاب خواندن را کنار بگذارید.
 

 در قدم بعدی پیشنهادی برایتان دارم

نمی دانم چه هدف هایی در زندگی دارید دوست دارید در ۱۰ سال  آینده در چه نقطه ایستاده باشید اما می‌توانید این هدف را برای مدتی انتخاب کنید
 

 در کلاس نویسندگی ثبت نام کنید و ذهن شلوغ و درهم و برهم خود را با نوشتن سر و سامان ببخشید. شاید با شرکت در این کلاس‌ها متوجه شوید که در این زمینه استعداد دارید.حتی می توانید دفتری تهیه کنید و آنچه را که در ذهن تان پرواز میکند را همچو خاطرات هر روز روی کاغذ بیاورید تا ذهن تان را مرتب کنید. شما  با نوشتن می توانید شخصیت تان را بهبود ببخشید، با نوشتن می توانید بهتر ببینید در همه چیز عمیق شوید، همچنین نوشتن به شما کمک می کند تا با انتخاب کلمات مناسب توانایی ارتباط کلامی تان را نیز رشد دهید. 



موفق باشید

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 33 ساله )

سلام. عاجزانه خواهش می کنم سریع تر مرا راهنمایی کنید. من واقعا در موقعیت خیلی بدی قرار گرفتم و نمی دونم باید چیکار کنم؟! پسر هشت سال و نیمه ام به من گفته مامان من از خیلی وقته هر وقت چشم روی هم می گذارم، چه شب و چه روز خواب آدم های لخت و برهنه رو می بینم. اونا رو نوازش می کنم و گاهی آلت یا باسنشان را می خورم. که البته اسم این اعضا رو هم به طور کامل بلد نیس.. با کمی صحبت کردن متوجه شدم در محیط اینستاگرام دنبال موسیقی ساکسیفون ساز مورد علاقش می گشته که گویا با زدن کلمه ی ساکسی کلی تصاویر و فیلم سکسی براش اومده و اوایل از روی کنجکاوی و کمکم از روی علاقه و عادت به تماشای فیلم ها و عکس ها پرداخته. الان از من کمک می خواد که چیکار کنم از شر این فرم خواب و این تصاویری که همش توی ذهنش تدایی میشه راحت شه..
من اصلا نمی دونم باید چیکار کنم.. رسما تو زندگیم موندم.. آخه پسرم فقط هشت و نیم سالشه.. من بهش چی بگم؟؟؟؟!!! فقط می دونم تصاویر دخول ندیده و تصاویر از نوع معاشقه و نوازش بوده..

 

 

مشاور ___________________________

 

 باسلام و وقت بخیر خدمت شما مادر گرامی

 خوشحالم از اینکه در  این مسیر کنار شما هستم

 متأسفانه یکی از آسیب هایی که فرزندان ما در روزهای کرونایی درگیر آن شدند ،  آموزش آنلاین و حضور آنان در فضاهای مجازی است .

 مامان عزیز ،  لطفاً در وهله ی اول آرامش خودتان را حفظ کنید و به فرزند دلبندتان اضطراب و عذاب وجدان وارد نکنید و بدون هیچ گونه نگرانی برایش توضیح دهید این تصاویری که دیده است مناسب سنش نبوده و همچنین  مدیریت فضای مجازی اش را  در دست خودتان بگیرید ( اینستاگرام شخصی نداشته باشد و در صورت اصرار برای استفاده از آن ، روی گوشی شما و اکانت شما باشد ) .
برای اطلاعات بیشتر میتوانید درکارگاه های آموزشی راسخون که بزودی به صورت آنلاین برگزار میشود ثبتنام کنید.
      

                                                                                                                                                                      موفق و پیروز باشید

سهیل ( تحصیلات : دیپلم ، 36 ساله )

سلام و خسته نباشید من مادر دو فرزند ۱۲و۷ساله هستم مدتی هست که بسیار عصبی شدم و با کوچکترین اشتباه بچه ها از کوره در می روم و عصبانی میشم و گاهی حتی کتک شان می زنم ولی بعد پشیمان می شوم شغل همسرم جوری هست که اکثرا یک هفته و بیشتر منزل نیستند و همه ی کارهای خانه و درس بچه ها با خودم هست و اینکه همسرم وقت هایی را که خانه هستند یا خواب یا تماشای تلوزیون بدون هیچ دردو دل یا تفریحی ...همه ی اینها به کنار پسر کلاس ششم هست و در درس ها و مخصوصا ریاضی فوق العاده ضعیف که هر چقدر برایش وقت می گذارم بی نتیجه است این موضوع اعصابم را بیشتر به هم ریخته که پسرم یک جمع و تفریق ساده را هنوز نمی تواند انجام دهد ..نمی دانم چیکار کنم یه وقتایی میگم کاش بمیرم تا از این زنگی راحت بشم

 

 

 

 

مشاور:__________________________________________________________

 

سلام خدمت شما همراه گرامی

خوشحالم که در این مسیر کنار شما هستم

شرایطی که برایم نوشتید ، مثل شرایط مادری است که یکه و تنها مشغول نگهداری از بچه ها است و طبیعتاً شرایط خیلی سختی است مخصوصاً  در چنین موقعیتی و با وجود کرونا .

 این نکته را مدنظر داشته باشید که سلامت جسمی و روانی شما در درجه ی اول قرار دارد ، یعنی شما اول باید مراقبت از خودتان را در برنامه داشته باشید تا با وجود جسمی و روحی سالم بتوانید ، مراقبت و نگهداری از فرزندان را  هم بر عهده بگیرید . چرا که یک مادر سالم می‌تواند فرزندانی سالم تربیت کند . مادری که  در این پروسه ی مادری  مراقب خودش نباشد ، به مرور به مادری افسرده ، عصبی ، بی حوصله ، پرخاشگر  و با هزاران نشانه ی جسمی و روانی دیگر تبدیل خواهد شد ، مادری با چنین ویژگی هایی به جای اینکه یک  مادر حامی و مشوق باشد ، مادری آسیب رسان خواهد شد ، چیزی که هیچ کدام از ما دوست نداریم چنین مادری باشیم ؛ اما از وجود و حضور پدر هم نباید غافل باشیم ، درست هست که ایشان برای رفاه شما و فرزندان تلاش می کنند ، اما همه ی نیازهای آدمی در نیازهای مادی خلاصه نمی شود ، همانطور که در زندگی فرزندان ، مادر نقش دارد پدر نیز( مخصوصاً برای شما که دو فرزند پسر دارید ) نقش پدر بسیار پررنگ تر و مهم تر است ، چرا که پسران معمولاً در زندگی پدر را الگو قرار می دهند و اگر برای فرزندانمان پدری سرد و بی تفاوت باشیم ، چه بسا فرزندمان نیز برای همسر و فرزندانش چنین خواهد شد ، پس پدر بزرگوار این نکته را فراموش نکنند که رفتار فعلی ایشان ، در آینده ی فرزندان و نوه هایشان مؤثر خواهد بود .

در روانشناسی جدید اصل بر کیفیت رابطه هاست نه کمیت . اگر پدری با شرایط همسر شما که دارای دو فرزند پسر هم هستند ، شغلشان طوری است که نمی توانند روزهای بیشتری را کنار همسر و فرزندان باشند ، پیشنهاد می کنیم همان زمان محدودی که در منزل و کنار خانواده اند ، کیفیت رابطه و حضورشان را بالا ببرند ، وقت مشترکی با همسر و فرزندان داشته باشند ، استفاده از فضای مجازی و تلویزیون را محدود تر کنند و زمینه برای ارتباط بیشتر باهم فراهم نمایند ، حتی در زمان هایی هم که منزل تشریف ندارند ، از طریق تماس تلفنی و یا تماس تصویری اعلام حضور و حمایت کنند .

پیشنهاد در گوشی ما به پدر بزرگوار این خانواده این است ، در مواقعی که مسئولیت بچه ها با مادر است و شما تشریف ندارید ، لطفاً از حمایت عاطفی و تشکر از فداکاری های همسر در زمان عدم حضور شما ، غافل نباشید ، چرا که حمایت عاطفی از خانم ها یکی از راه های شارژ باتری  زندگی زناشویی است . قدردان همسرتان باشید و هرازگاهی این قدر دانی را  با هدایای کوچک مثل یک شاخه گل ارج بنهید .

اما ، مادر خانواده هم این نکته را در پرانتز از ما داشته باشید ؛ زمان های حضور همسر در منزل ، وقت گله و شکایت و غر زدن از زمین و زمان نیست و اگر ناراحتی از زندگی یا بچه ها وجود دارد در زمانی غیر از این زمان قرار دهید ، و یا حتی می توانید از یک زوج درمانگر کمک حرفه ای بگیرید .

برای مشکل درسی فرزند بزرگترتان پیشنهاد می کنم  با معلمشان صحبت کنید و اگر تشخیص دادند ، چند جلسه ای برایش معلم خصوصی بگیرید تا بتواند به سطح بقیه ی  بچه ها برسد و حتماً حتماً در مسیر تحصیلی فرزندتان با توجه به اینکه در سن بلوغ به سر می برد ، از مشاوری که در حوزه ی نوجوانی تخصص دارند کمک بگیرید .

امیدوارم در مسیر والدگری همیشه موفق و پیروز باشید

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 38 ساله )

سلام ، وقت بخیر ،
من یه مادر 38 ساله هستم ، و‌یک دختر 12ساله دارم . مشکلم اینه که نمی دونم باید دیگه چطور با دخترم برخورد کنم . دخترم هر چی که میگذره بی نظم تر میشه ، هم توی کارهاش و هم توی درساش، البته توی فعالیت های هنری و ... کلاس خیلی فعاله ، ولی موقع خواندن درس تفره میره، همش براش برنامه ریزی می کنم ، میگم‌خداقل هر درست رو 20 دقیقه هم که شده بخون ، بعد برو سراغ بازی یا کاردستی و یا ...
اتاقش هم اکثرا ریخت و پاشه، عادت ندارم چیزی رو که استفاده کرد سر جاش بزاره، همش میگه باشه چشم‌، ولی خبری نیست که نیست ، من هم باهاش مهربونم هستم ولی خوب بعضی وقتها که تذمرهام زیاد میشه و نتیجه درس و یا کارهاشون میبینم عصبانی میشم یا داد میزنم سرش و یا یه تشر ، امروزم خیلی عصبانیم کرد با ادا دراوردنش ، منم زدمش 🥺
، من صبح ها سرکار میرم ، همسرم کارگره، تقریبا حدود 6 ساله هر چی دخترم برای تحصیل نیاز داره من تهیه می کنم ، چون واقعا قسط ها و خرج های خونه ، چیزی برای شوهرم نمی زاره بنده ی خدا ،
قشنگ دارم حس می کنم رابطه ی منو دخترم داره خیلی بد می‌ره جلو ، هر دو تامون هم خیلی احساساتی هستیم ، شبی نشده که بدون عذاب و غصه از اینکه چرا دعواش کردم بخوابم ،
البته واقعا هم حرفامو گوش نمی ده ، و هر چیزی رو میخواد با ببخشید گفتن و قول میدم و بغل و بوس تموم کنه ، ولی فردا همون اش و همون کاسه
واقعا برای مشاوره حضوری نمی تونم هزینه کنم
اینم بگم همیشه از خودم زدم تا اون همه چیز داشته باشه ، ولی این عصبانی شدن هام ، این حرف گوش ندادن ها و سرسری گرفتن هاش داره داغونم می کنه
به نظرتون چیکار باید بکنم
همسرم میگه ولش کن ، گیر نده، خودتو بیشتر داری اذیت می کنی ،
ولی مگه میشه ، همینطوری بی خیال بزرگ بشه ، اینده اش چی
دوست ندارم یه آدم شلخته و بی عار بشه 🥺
لطفاً راهنماییم کنید چیکار کنم 🙏🙏

 

 

 

مشاور: ____________________________________

 

 

با سلام و وقت بخیر خدمت شما مادر دغدغه مند و همراه
 

خوشحالم از اینکه در این مسیر کنار شما هستم
 

تجربیاتی که در رابطه  با دختر 12 ساله فرمودید، درد مشترک بسیاری از والدین نوجوان دار است و شما در این مسأله تنها نیستید، اما نکته ای که من همیشه خدمت همه ی والدین عرض می کنم این است که یادتان باشد "نوجوانی بیماری است که بیماری نیست " ، به آن به عنوان یک مرحله گذر نگاه کنید و نگران این نباشید که با همین سبک عادت می کند و آینده اش چه خواهد شد ! اما در این میان بی توجهی کامل هم نباید باشد، چرا که فرزندان در این دوره که یکی از حساس ترین دوره های زندگی شان است درحال کارورزی برای زندگی مستقل در آینده هستند، اما اینکه چطور فرزندمان را برای دوره ی بزرگسالی آماده کنیم و از این دوره نیز نهایت بهره را  ببرد بسیار مهم است .
 

از نقاط مثبتی که دارد مانند فعالیت های هنری اش به عنوان نیروی کمکی استفاده کنید و از کارهای خوبی که در منزل انجام می‌دهد در جمع خانواده و دوستانش تعریف کنید و اجازه دهید خودش را بیشتر نشان دهد و  اما برای رفتارهایی که مدنظر دارید که لازم است تغییراتی صورت بگیرد هم گام به گام پیش بروید، استقلال او را با دادن مسئولیت های کوچک ببینید و اجازه دهید خودش برای خود برنامه بریزد و براساس توانمندی های خودش پیش برود .
 

اگر به خاطر استفاده بیش از حد از فضای مجازی و تلفن همراه است که سراغی از درس و مدرسه نمی‌گیرد لازم است محدودیت هایی مبنی بر زمان استفاده و نوع نرم افزارهایی که استفاده می کند ایجاد نمایید و از مدرسه بخواهید در این زمینه به او تذکرات لازم را بدهند و شما نیز اجازه دهید دختر گلتان با پیامدهای عدم انجام تکالیف روبه رو شود، و لازم هم نیست همه ی خواسته هایی را که دارد براورده سازید چرا که با اینکه منابع مختلف می گویند 80 درصد از خواسته های بچه ها منطقی است و باید ارضا شود، اما باز هم تبصره ای در این میان گذاشته اند که بر فرض مثال از هر 5 خواسته ی بچه، دو خواسته باید انجام شود، دو خواسته باید رد شود و یک خواسته نیز باید برای آن زمان در نظر گرفته شود و بعد از طریق شیوه بده بستان (برای مثال من به عنوان مادر می خواهم فرزندم اتاقش را مرتب کند و فرزند هم می خواهد آخر هفته با دوستانش به کوه برود، در این مثال فرزند اتاق را مرتب می کند و بعد من اجازه می دهم با دوستانش به کوه برود در غیر این صورت این اجازه داده نمی شود)  نیاز بچه ارضا می شود و در مورد دو خواسته ای که باید ارضا شود هم بیشتر منظور خواسته هاو نیازهای اصلی مثل خوراک و پوشاک و آموزش است نه خواسته های غیرمعقول .
 

لازم است در سبک تربیتی خود کمی تجدید نظر داشته باشید، یعنی اقتدار لازم را پیداکنید  اما انعطاف را نیز فراموش نکنید . مواردی که قابل اغماض و چشم پوشی است را  بگذرید اما اگر موارد قابل گذشتن نیست گاهی لازم است برخورد جدی ( مثل شیوه ی محرومیت یا جابه جایی ) انجام شود و در این مسیر فرزند باید یاد بگیرد اگر یک بار کار اشتباهی انجام داد و والدین گذشت کردند و آموزش های لازم را برای آن کار اشتباه به او دادند ، تکرار دیگر بار آن مشمول محرومیت یا جریمه خواهد بود .
 

امیدوارم در مسیر فرزندپروری بهترین ها  در انتظار شما و دختر گلتان باشد

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 32 ساله )

سلام وقت بخیر،کودک دو ساله ای دارم که وقتی بهش نه بگم مثل نکن دست نزن یا مثلا بابا رو نزن،شروع میکنه گریه و تو سر و صورت خودش زدن یا دست میکنه تو حلقش بالا بیاره یا پاهاش و خودشو میکوبه زمین،چجوری باید رفتار کنم باهاش؟


مشاور: ______________________

 

دوست گرامی سلام 

سعی نکنید نظرات خودتان را به فرزندتان تحمیل کنید قوانینی ساده وضع کنید و کودک تان را از عاقبت سرباز زدن از آن آن قوانین آگاه کنید.
 

 لجبازی کودکان مرحله ای اجتناب ناپذیر از رشد آنهاست  و در کودکان نوپا به قدری شایع است که بسیاری از والدین را به دردسر می‌اندازد.آغاز لجبازی کودکان از سن یک سالگی شروع و در سن ۳ سالگی به اوج خود میرسد که اگر والدین نحوه صحیح برخورد با کودک شان را درپیش نگیرند با مشکلات زیادی روبرو خواهند شد.

خیلی از اوقات کودکان دوست ندارند به آنها امر و نهی شود،مثلاً اگر به کودکتان بگویید اسباب بازی هایش را توی اتاق پذیرایی ولو نکند یا سر و صدا نکند ممکن است با صدای بلند به شما یک نه بگوید، پس بهتر این است که به جای اینکه به او امر کنید به او حق انتخاب بدهید. شاید بد نباشد به عنوان والدین کودک از خودتان سوال بپرسید که آیا شما لجباز هستید یا کودکتان؟ ببینید آیا فشار بیش از حد به کودک وارد می کنید؟ آیا قوانین زیادی برایش وضع کرده اید ؟آیا آزادی اش را محدود کرده اید؟آیا انتظار دارید هر چه شما گفتید او عمل کند؟ اگر پاسختان به این سوالات مثبت است شاید شما بیشتر از فرزندتان لجباز هستید و او دارد تلاش می کند تا خودش را نجات دهد.
 

اگر می خواهید کودک لجباز شما به حرفتان گوش کند اول از همه باید به حرف او گوش کنید. کودک لجباز اگر احساس کند که قرار  نیست حرفش را بشنوید ممکن است فوراً حالت تدافعی بگیرد پس هر وقت کودک برای انجام کاری اصرار کرد به جای اینکه بلافاصله به او نه بگویید با نرمی و ملایمت به او نزدیک شوید و  با او حرف بزنید تا بتوانید بفهمید علت مخالفتش با شما چیست.
 

بررسی ها نشان داده است که اگر به کودک چیزی را دائماً تکرار کنید او هم شروع می کند به مخالفت با شما، در حالی که اگر بعد از یک بار گفتن ادامه ندهید کودک هم آن را رها خواهد کرد.مثلاً اگر با توپش به دیوار می کوبد اگر یک بار به او بگویید این کار را نکن در نهایت بعد از چند دقیقه خسته میشود بعد آن را کنار می‌گذارد ولی اگر بگوییم نکن، نزن، دست بردار، مگر من به تو نمی گویم سر و صدا نکن او شروع به لجبازی می کند و آن را ادامه می‌دهد.

به یاد داشته باشید که همراه با لجبازی کودکتان شما نباید مانند او رفتار کنید. فراموش نکنید که گاهی اوقات شما " نه " می گویید چون باید کودک را از انجام کاری باز دارید پس قاطعانه نه می گویید مهم نیست کودک چقدر پافشاری کند  شما نباید تسلیم شوید. گاهی اوقات وقتی از اصرارهای  او خسته می شوید با تغییر دادن نه به بله فقط باعث تقویت این  فکر در او می‌شوید که می‌تواند با گریه و سر و صدا به خواسته‌اش برسد. نگفتن اگر به صورت مداوم  و همیشگی باشد این باعث لجبازی کودک میشود پس یادتان باشد برای چه مواردی نه بگویید. گاهی اوقات لازم است به کودک اجازه بدهید تا کارهای مفید برای رشد خود انجام دهد، پس این فرصت را در اختیارش قرار دهید تا چیزهای جدید را کشف کند و کارهای جدید را امتحان کند.
 

اما در خصوص کتک زدن شما توسط فرزندتان:  اگر موهایتان را کشید یا چیزی به سمت شما پرتاب کرد برای دفاع از خودتان بدون آنکه کودک دردی احساس کند سعی کنید تا دستش را آرام بگیرید و جدا کنید یا بدنش را با ملایمت دور از خودتان نگه دارید، هم قد او شوید نفس عمیق بکشید مستقیم و با قاطعیت در چشمهایش نگاه کنید و بگویید: عصبانی شدی که اجازه نداری  کارتون تماشا کنی؟

میدونم عصبانی هستی، اجازه داری که عصبانی باشی اما اصلاً اجازه نداری من را بزنی. پیشنهاد می کنم برای کنترل عصبانیتش از او بخواهید تا با شما بازی باد کردن بادکنک را انجام بدهد، هر زمان که عصبانی است بادکنک بیاورید و از او بخواهید تا با قدرت تمام بادکنک را باد کند.اگر فرزندتان دائماً خشونت از خودش نشان می دهد باید به دنبال علت آن باشید شاید محدود بودن بیش از حد موجب این  حد از خشم شده است. شاید وقت آن رسیده تا روش های فرزندپروری تان را تغییر دهید. 

موفق باشید

ناشناس ( تحصیلات :  دکترا ، 40 ساله )

من یه پسر دوازده ساله دارم. لطفا درباره توضیح دادن کامل مشاهده روابط جنسی والدین ...راهنمایی کنید. ما هر چی توضیح میدیم که این ابراز محبت هست. راه بچه دار شدن هست اصلا قبول نمیکنه و میگه که ما اونو اصلا دوست نداریم..... البته در حال مشاوره از روانپزشک و روانشناس بابینی هستیم و فلوگزتین هم برامون شروع شده.


مشاور: ________________________________________________________________________

 

سلام و احترام خدمت شما مادر گرامی. بیان کردین "درباره توضیح دادن کامل مشاهده روابط جنسی والدین راهنمایی کنید": منطق و عقل حکم می کند که کودکان با روابط زناشویی والدین مواجه نشوند چرا که برای آن ها هضم و درک این مسائل دشوار است و موجب اضطراب و تنش کودک می شود و البته کنجکاوی های که غیر ضروری و نا به هنگام را نیز به همراه دارد. و اگر فرزند شما پس از دیدن این صحنه، واکنش های شدید هیجانی مثل مرور صحنه، شوک زدگی، اضطراب شدید، کابوس شبانه و....را دارد حتما باید توسط متخصص مورد بررسی قرار گیرد. من به صورت کلی، پیشنهاداتی را در مورد کودکی که شاهد این صحنه ها بوده خدمتتان عرض می کنم:
- در وهله ی اول، میزان آگاهی و برداشتی که کودک از آن صحنه را کرده می سنجیم. تو چه چیزهایی در این زمینه می دانی ؟ چه تصوری کردی؟ و سوالاتی از این قبیل تا میزان اطلاعات کودکتان را در این زمینه متوجه شوید .کودکان برداشتی که از دیدن این صحنه ها دارند متفاوت از بزرگسالان است. چون آگاهی و اطلاعات کافی در این زمینه ندارند ممکن است برداشت جنسی آنگونه که ما تصور می کنیم را نداشته باشند. بنابراین درباره ی کنجکاوی های جنسی کودک، لازم هست ابتدا اطلاعات و دانسته های کودک را محک بزنیم و سپس اطلاعات درستی که کودک می گوید را تایید کنیم و اگر نظر نادرستی داشت به اندازه توان و ذهن کودک اطلاعات درست را به او بدهیم .
- در نتیجه از ارائه دانش واقعی درباره یکی از مسائل عادی زندگی انسان ها، شرمگین نباشید، چون اگر شما این اطلاعات را در اختیار کودکان تان قرار ندهید، آن ها از منابع غیرواقعی و تحریف شده این اطلاعات را به دست می آورند. بنابراین به فرزندتان جواب واقعی (و نه تخیلی) متناسب دانسته ها و سن اش را بدهید.
- بچه ها چون ذهنیت و شناختی از اینگونه روابط ندارند، رفتارهای زناشویی را نوعی خشونت می دانند، نوعی برخورد نامناسب که مثلا پدر در حال کتک زدن مادر بوده است.
از طرفی دیگر همه ی ما پرده ای از شرم و حیا در وجودمان داریم، کودک ناخواسته صحنه هایی از والدین دیده که او را به هم می ریزد و حس می کند کار اشتباهی کرده است و چه بسا احتمال دارد یک مقدار آن جایگاه والدینی هم در ذهنش مخدوش شود. لذا دچار اضطراب می شود. همچنین برخی دچار کنجکاوی بیشتری می شوند، برخی دچار تکرار شدن این تصویرها در ذهنشان می شوند. احتمالا این مساله مدت ها ذهن کودک را به خود مشغول می کند،
- باید فرصتی را فراهم کنیم تا کودک بتواند حرف هایش را بزند. ما تاکید داریم کنجکاوی ها و سوالات جنسی کودکان باید در محیط خانواده و متناسب با سن کودک و به صورت صحیح، پاسخ داده شود وگرنه ممکن هست کودک اطلاعات نامناسب و غیرضروری که قابل هضم با سنش نیست را از محیط های گوناگون کسب کند.
- اگر فرزندتان سوال کرد شما مشغول چه کاری بودید؟ توضیح دهید : عزیزم مامان باباها وقتی همدیگر را خیلی دوست دارند، یکدیگر را در آغوش می گیرند، نوازش می کنند، می بوسند و کارهایی می کنند که عشق و علاقه یشان را به هم نشان دهند و از وجود هم لذت ببرند. البته همه کسانی که زن و شوهر هستند گاه گاهی می توانند اینطوری محبتشان را به هم نشان دهند. لازم نیست اصل رابطه زناشویی و فرایند آن، برای کودک تشریح شود. اما اگر کودک سوالات بیشتر پرسید لازم است به زبان قابل فهم به کنجکاوی های او پاسخ داد . حتما به کودک سفارش شود این چیزها بین مامان باباهاست و مسائل خانوادگی و خصوصی آن هاست و صحبت در مورد آنچه دیده در خارج از خانه و نزد دیگران درست نیست و در مورد مسائلی از این قبیل فقط می تواند در خانه و با پدر و مادر صحبت کند. تا حد ممکن در دسترس و در کنار کودک باشید تا هرگاه باز هم سوال تازه ای داشت به او پاسخ بدهید.
- اینکه بیان کردین فرزندتان می گوید شما من را دوست ندارید، باید بررسی شود چرا همچین فکری می کند؟ آیا به خاطر دیدن این صحنه ها هست که همین تصوری در او ایجاد شده؟ آیا فکر می کند والدین درکش نمی کنند؟ پیدا کردن علت اینکه چرا فرزند شما همچین تصوری دارد بسیار مهم است. و در نهایت، با توجه به اینکه فرزند شما، صحبت های شما را قبول نمی کند و آن طور که معلوم است سطح به همریختگی و تنش کودک بالاست لازم است به روانشناس بالینی مجرب و حرفه ای مراجعه کنید.
موفق و پیروز باشید.

/* Image */ a:nth-child(4) img{ display:inline-block; width:1357px; } /* Link */ .hdr_right .title h1 a{ display:none; } /* Heading */ .hdr_right .desc h2{ display:none; } /* Links */ .footer .cnt .links{ display:none; } /* Pagination */ .mod_center .pagination{ display:none !important; }